ستارگان جادویی

پارت ۴

از زبان سونیک

به شدو اشاره می‌کنم تا دعوا رو یه جوری جمعش کنه
شدو: تو باید اینفیت شغال باشی
سردسته گروه راهزنان^ فانتوم^
اینفیت : احسنت...یکی بلخره ما رو شناخت ....ص.صبر کن ...ما رو فقط سه نفر میشناختن پرنسس ایمی...پرنس سونیک....و.و سر لنسولات ..تو پرنسی یا لنسولات
شدو : لنسولات
( بعد از درگیری و دست گیری گروه فانتوم)
یه بنده خدایی رو به من: شما باید شاه سونیک باشید
یه بنده خدای دیگه: میشه یه کاری برای من بکنید
من رو به لنس : بخبخت شدیم
لنس : تو خراب کردی
من : من.. اینو ولش کن باید فرار کنیم
لنس : گیر افتادیم
^صدای سوت^
سیلور : کی یه کیسه پرررر سکه طلا میخواد؟؟...هرکی بگیردش مال اونه
سیلور اینو میگه و کیسه رو پرت میکنه یه سمت دیگه
همه مردم سمت کیسه هجوم میارن
بدم باهام فرار میکنیم
^ بیرون غذا خوری^از زبان شدو
سیلور : خوبید
سونیک: عالیییی👍
سیلور :بدبخت شدم ...کارم رو از دست دادم ...جا خوابم رو از دست دادم
سونیک : سیلور بودی درسته ؟
سیلور : بله
سونیک : مبارزه بلدی
سیلور : آره
سونیک میره تو فکر بعد چند ثانیه لبخند میزنه
من: جان پدرت اون چیزی که فکر میکنی نباشه
سونیک : دقیقا همونه
من : بدبخت شدیم
سونیک : تو از شوالیه های میز گرد تا به حال چیزی شنیدی ؟؟
سیلور : آره 🤩اونا بهترین شوالیه ها وجنگ جوهای این سرزمین هستند
سونیک : دوست داری جزء اونا بشی ؟
سیلور : ارهههههههههههههه
( ذوق مرگ شد)

_._._.
هیچ کس نتونست بگه رئیس دزدا انفیته

این پارت چطور بود؟؟؟🥰

راستی چندتا پست قبلی درباره افسانه شوالیه سیاه توضیح دادم
این داستان یکم شبیه به اونه پس اگر افسانه رو خونده باشید میدونید شوالیه های میز گرد چیه واصلا کین
دیدگاه ها (۷)

شدو

کریم خرگوشه

😘

این ویدئو ها دارن ته گالری من خاک می خورن

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط