از یاد برده ام همه چی را به غیر تو

از یاد برده ام همه چی را به غیر تو
اسمت طلسم ماندن، وقتِ فرار بود
من در کدام صفحه ی تاریخ دیدمت؟!
پاییز بود...
گرچه یقینا بهار بود ...
دیدگاه ها (۹)

نفســم بــی تـــو . . . بــه بنــد آمـدنــش . . .میبـالــد ....

دل شکفتــه مــرا بــه نــام عشـــق . . ‌.عشــق را بــه نــام...

او بــه جُـ‍ز مــن . . ‌. مَــن بـه جـز او نیستَـــم . . .

ما ز رُسوایی بلند آوازه ایمناموَر شد هر که شد رُسوایِ دل ......

مخاطب خاص

چند روز بعدَ از اینکه احساسِ پوچی و پوکی میکردم چند خط کتاب ...

با کسی نباش که هر لحظه مجبور باشی خودت را به هر اجباری لای ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط