دست مرا بگیر که باغ نگاه تو

دست مرا بگیر که باغ نگاه تو

چندان شکوفه ریخت
که هوش از سرم ربود.....

فریدون‌_مشیری
دیدگاه ها (۲)

گوش کن با لب خاموش سخن می گویمپاسخم گو به نگاهی که زبان من و...

دل رانگاهِ گرم تودیوانه میکند.....صائب_تبریزی

خدا کند انگورها برسندجهان مست شودتلوتلو بخورند خیابان‌هابه ش...

و ناگهان دلت می گیرداز فاصله ی بین انچه که می خواستیو انچه ک...

🩵🩵🩵🩵🪶دست مرا بگیرکه باغ نگاه تو چندان شکوفه ریختکه هوش از سر...

دست مرا بگیر، که باغِ نگاه تو...چندان شکوفه ریخت... که هوش ا...

ای آفتاب روشنم ای همسرم مرو😭🏴این‌گونه از مقابل چشم ترم مروبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط