فروشنده عشقـ
فروشنده عشقـ
پارت⑤④
ویو ا/ت:
جیهوپ برام درو باز کرد منم سوار شدمو حرکت کردیم
هیسونگ با تهیونگ هِیونگم با کوک رفت
به جلوم زل زده بودم که یدفعه یه چیزی به ذهنم رسید
ا/ت: راستی جیهوپ، تو اون روز تو حیاط میخواستی یچیزی بهم بگی ولی با صدای هِیونگ رفتیم بالا دیگه نگفتی، چی میخواستی بگی؟
جیهوپ: اممممم ولش چیز خاصی نبود
ا/ت: بگو خب
جیهوپ: چیز مهمی نبود به وقتش بهت میگم
ا/ت: باشه
گفتم باشه ولی تو ذهنم مونده بود یعنی چیه کت گفت به موقعش میگه؟
ولش بهتره امشب که بعد مدت ها دردسر اومدیم بیرون خوش بگذرونم
15مین بعد...
تو فکر اینکه زندگیم قراره در اینده. چطور بشه بودم که با توقف ماشین از فکر در اومدم، جیهوپ پیاده شد تا درو برام باز کنه ولی من زودتر پیاده شدم
جیهوپ: واقعا مرسی که ضایعم میکنی
ا/ت: خواهش میکنم وظیفست😊
جیهوپ: ولش حداقل اگه سختت نیست دستتو بده بریم
ا/ت: سخت که هست ولی تحمل میکنم
جیهوپ: 😒
حرص خوردنشو دوست داشتم چون واقعا جذاب میشد
بعد اینکه با بقیه بچها وارد رستوران شدیم متوجه شدیم. که رستوران کاملا خالیه
هِیونگ: پسرا رستوران چرا خالیه؟
هیسونگ: نکنه بستست؟
جونگ کوک: نه بسته نیست، خالیه چون کل رستوران برای ما رزرو شده
هِیونگ: وا برای چی؟
تهیونگ: انتظار ندارید که بعد اینهمه مدت دردسر یه شب خوبو تو جمعیت داشته باشیم که؟
هیسونگ: مگه چشه؟
جیهوپ: هیچی ول کنید بیاید بریم بشیم دو ساعته وایستادیم
همه: بریم
ویو جیهوپ:
نشسته بودیم منتظر سفارشامون بودیم که چشمم خورد به ا/ت سرش تو گوشیش بودو حواسش به من نبود من از فرصت استفاده کردمو بهش زل زدم
نکنه وقتی بهش، بگم دوسش دارم ردم کنه؟ نکنه بگه ازم متنفره؟ اخه لعنتی من اولین باره عاشق یه دختر شدم چرا باید عاشق تویی که تو قمار بردمت بشم... د اخه اگه ازم متنفر باشه چییی
تو همین فکرا بودم که با پسی خوردنم توسط جونگ کوک پنج متر پریدم بالا
جیهوپ: پسره ی وحشی چتههه
کوک: هیونگ خیلی تو فکر بودی خواستم درت بیارم به دست فکرت به فنا نری 😜
تهیونگ: هیونگ کوکی راست میگه حواستو جمع کن😂
جیهوپ: ببندین تا نیومدم جرتون بدم حالا مثل ادم بشینین سفارشامون اومد
ا/ت: حتی تو رستورانم نمیتونین ادم باشید شما سه تا
هِیونگ: دقیقا
کوکی: چون فرشته ایم
هِیونگ: اره فرشته مرگین
پارت طولانی تقدیم چشمای قشنگتون🙂💗
شرایط👇🏻
لایک: 35
کام: 35
(چون بعد ماه ها برگشتم و پارت گذاشتم تا چند پارت دیگه شرایطو کم میزارم عسلام⭐)
پارت⑤④
ویو ا/ت:
جیهوپ برام درو باز کرد منم سوار شدمو حرکت کردیم
هیسونگ با تهیونگ هِیونگم با کوک رفت
به جلوم زل زده بودم که یدفعه یه چیزی به ذهنم رسید
ا/ت: راستی جیهوپ، تو اون روز تو حیاط میخواستی یچیزی بهم بگی ولی با صدای هِیونگ رفتیم بالا دیگه نگفتی، چی میخواستی بگی؟
جیهوپ: اممممم ولش چیز خاصی نبود
ا/ت: بگو خب
جیهوپ: چیز مهمی نبود به وقتش بهت میگم
ا/ت: باشه
گفتم باشه ولی تو ذهنم مونده بود یعنی چیه کت گفت به موقعش میگه؟
ولش بهتره امشب که بعد مدت ها دردسر اومدیم بیرون خوش بگذرونم
15مین بعد...
تو فکر اینکه زندگیم قراره در اینده. چطور بشه بودم که با توقف ماشین از فکر در اومدم، جیهوپ پیاده شد تا درو برام باز کنه ولی من زودتر پیاده شدم
جیهوپ: واقعا مرسی که ضایعم میکنی
ا/ت: خواهش میکنم وظیفست😊
جیهوپ: ولش حداقل اگه سختت نیست دستتو بده بریم
ا/ت: سخت که هست ولی تحمل میکنم
جیهوپ: 😒
حرص خوردنشو دوست داشتم چون واقعا جذاب میشد
بعد اینکه با بقیه بچها وارد رستوران شدیم متوجه شدیم. که رستوران کاملا خالیه
هِیونگ: پسرا رستوران چرا خالیه؟
هیسونگ: نکنه بستست؟
جونگ کوک: نه بسته نیست، خالیه چون کل رستوران برای ما رزرو شده
هِیونگ: وا برای چی؟
تهیونگ: انتظار ندارید که بعد اینهمه مدت دردسر یه شب خوبو تو جمعیت داشته باشیم که؟
هیسونگ: مگه چشه؟
جیهوپ: هیچی ول کنید بیاید بریم بشیم دو ساعته وایستادیم
همه: بریم
ویو جیهوپ:
نشسته بودیم منتظر سفارشامون بودیم که چشمم خورد به ا/ت سرش تو گوشیش بودو حواسش به من نبود من از فرصت استفاده کردمو بهش زل زدم
نکنه وقتی بهش، بگم دوسش دارم ردم کنه؟ نکنه بگه ازم متنفره؟ اخه لعنتی من اولین باره عاشق یه دختر شدم چرا باید عاشق تویی که تو قمار بردمت بشم... د اخه اگه ازم متنفر باشه چییی
تو همین فکرا بودم که با پسی خوردنم توسط جونگ کوک پنج متر پریدم بالا
جیهوپ: پسره ی وحشی چتههه
کوک: هیونگ خیلی تو فکر بودی خواستم درت بیارم به دست فکرت به فنا نری 😜
تهیونگ: هیونگ کوکی راست میگه حواستو جمع کن😂
جیهوپ: ببندین تا نیومدم جرتون بدم حالا مثل ادم بشینین سفارشامون اومد
ا/ت: حتی تو رستورانم نمیتونین ادم باشید شما سه تا
هِیونگ: دقیقا
کوکی: چون فرشته ایم
هِیونگ: اره فرشته مرگین
پارت طولانی تقدیم چشمای قشنگتون🙂💗
شرایط👇🏻
لایک: 35
کام: 35
(چون بعد ماه ها برگشتم و پارت گذاشتم تا چند پارت دیگه شرایطو کم میزارم عسلام⭐)
۷.۲k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.