صوگی

_صوگی
دخترگلم‌پاشودیگهـــــ ظهرم‌داره‌میگذره‌ها
+......
-باتوام صوگی مامان‌فداےاسمت‌بشهـــــ نذاربیام‌قلقلکتـــــ بدما
+......
-عجباحالا‌کہ اینجوریهـــــ الان منم میام‌پیشت‌میخوابم
-چراانقدسردے‌تو
نکنهـــــ سرماخوردے...
این‌پتورو‌ازروت‌بکشــــــــــ اونور ببینمت
(پتورو‌میزنہـــــ کنارو صورت بی روحمومیبینه)
-جیــــــــــــــــــــــــــــــغ
(همهـــــ تا صداےجیغومیشنون  میریزن تو اتاق...)
-دخترگلم‌پاشوبهـــــ مامان بگو دروغــــــــــــــــــــه
+......
×صوگی بابایی...
دختربابابیدارشو ببینم عه
+......
-...(مادر بیهوش میشهــــــــــ)
صوگی پاشو بابا صورت ماهتو ببینه
پاشو دخترم دلم برات تنگ شده
بابایی پاشو ببین مامان حالش بده
+......
×......(پدرمیوفته رو دوتازانوشو گریه میکنه)
+...(من همهــــــــــ اینارو میبینم ولےهیچ‌کارے نمیتونم بکنم..
شرمنده بابا...شرمنده مامان...ببخش کهــــــــــ یهو رفتم ...)
✍ یہ روز من بےخبرپایان‌میدم بہـــــ همهـــــ شیطنتاے دخترونم
روزے کهـــــ از شر دخترے بهـــــ نام "صوگی " راحت میشین
بسلامتےاونروز
دیدگاه ها (۲)

#وَقتے مامانَمـ با رَفتارِشـ نِشونـ میدِهـ اَزَمـ خَستِهـ شُ...

ببین جنس ضد من ب این آزادی بخند...هه آره بخند...بخند

یکی کمکش کنه...:)

سلام مامان؟سرم درد گرفت !این قرآنو خاموش میکنی؟!بابا چرا گری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط