عشق کوکی
عشق کوکی
پارت۳
☆
☆
☆
لب های کوک کم کم به ات رسید؛ و ان را محکم به لب های خودش
فشار داد ات ک همان جور مانده بود لب خود را
از کوک جدا کرد. بعد از خوردن کیک ات به خانه ی کوک رفت
ات: اما کوکی من ک انجا لباس ندارم
پس باید شب برای خواب به خانه ی خودم برگردم
کوک: مشکلی نداره میتونیم در راه بخریم
و اینجور میتونی شب هم بمونی
ات ک همان جور خجالت زده مانده بود؛ پیشنهاد های کوکی را قبول کرد.
.
.
.
.
ادامه دارد
پارت۳
☆
☆
☆
لب های کوک کم کم به ات رسید؛ و ان را محکم به لب های خودش
فشار داد ات ک همان جور مانده بود لب خود را
از کوک جدا کرد. بعد از خوردن کیک ات به خانه ی کوک رفت
ات: اما کوکی من ک انجا لباس ندارم
پس باید شب برای خواب به خانه ی خودم برگردم
کوک: مشکلی نداره میتونیم در راه بخریم
و اینجور میتونی شب هم بمونی
ات ک همان جور خجالت زده مانده بود؛ پیشنهاد های کوکی را قبول کرد.
.
.
.
.
ادامه دارد
۵۰۹
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.