باز هم

باز هم
همان داستان هزار و یک شب ...
من و
چشمهایت ..
اییینه ای .
دیدگاه ها (۱)

چکاوک .ما نیز گه گاهی کلماتی را کنار هم قرار میدهیم . این خد...

دست های توتصمیم بودباید می‌گرفتم ودور می‌شدم

همه برگ وبهاردر سر انگشتان توست .هوای گستردهدر نقره ی انگشتا...

با این همه ای قلب در به در !از یاد مبر که ما من وتو -عشق را ...

عاشقانه های شبنم برابابامحمدم

پارت۱۹این داستان: مهمونی شب کیرسیمس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط