دشت غم در سنه ام بعد تو حاصلخز شد
دشت غم در سينه ام بعد تو حاصلخيز شد
بعد تو هر روز من چون روز رستاخيز شد
گفته بودي باز ميگردى ولى عمرى گذشت
بازگشتت هم دروغى مصلحت آميز شد
همچنان شيرى كه ميجوشد به روى شعله اى
بس كه جوشيدم ز چشمم اشكِ خون سرريز شد
حكم دادى قلب من بعد از تو تنهاتر شود
با طناب حسرتش هر روز حلق آويز شد
بعد تو تنهاترين كار جهانم شاعريست
چون غروب جمعه شعرم تلخ و حُزن انگيز شد
بي تو يخ ميزد دلم حتى در آن گرماى تير
هر كجا هستي بمان،زحمت نكش، پاييز شد
بعد تو هر روز من چون روز رستاخيز شد
گفته بودي باز ميگردى ولى عمرى گذشت
بازگشتت هم دروغى مصلحت آميز شد
همچنان شيرى كه ميجوشد به روى شعله اى
بس كه جوشيدم ز چشمم اشكِ خون سرريز شد
حكم دادى قلب من بعد از تو تنهاتر شود
با طناب حسرتش هر روز حلق آويز شد
بعد تو تنهاترين كار جهانم شاعريست
چون غروب جمعه شعرم تلخ و حُزن انگيز شد
بي تو يخ ميزد دلم حتى در آن گرماى تير
هر كجا هستي بمان،زحمت نكش، پاييز شد
- ۱.۰k
- ۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط