حس می کنم تمام تنم درد می کند

حس می کنم تمام تنم درد می کند
حرفــی نمی زنم دهنم درد می کند
حس قشنگ تک تک انگشت های تو
در دکـــمه های پیرهنـم درد می کند
در مـی زنــــم بیایـــی و بهتر ببینمت
هق هق صدای در زدنم درد می کند
روزی که بر جنازه ی من چنگ می زنی
آرام تـر بــــــزن!کفنــــــم درد مــــی کند
همزاد شاعرانه ی من بعد رفتنت
انگار نیمــــی از بدنم درد می کند
این روزها شبیه پرستوی گم شده
مرزی فراتر از وطنـــم درد می کند!
دیدگاه ها (۰)

پیش از آنکه معشوقه ام شویهندیان و پارسیان و چینیان و مصریانه...

دربه دری تموم میشهبا این تن شکسته

مستی شراب هفت ساله داردانگور هایشدرخت رزیکه زیر سایه اشبه من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط