درد من را بگذارید به شیدایی خویش
درد من را بگذارید به شیدایی خویش
ساغرم را بگذارید به اغوایی خویش
.
چه هراسی ست مرا درد دمادم بدهند؟
خو گرفته به غمم ، صرف شکیبایی خویش
.
عشق فرموده که رسوای جهانی بشوم
حال من را بسپارید به رسوایی خویش
.
همچو فواره که در اوج بیفتد ز غرور
در سقوطم ز نفس های تماشایی خویش
.
من همان خشت فرو ریخته از زلزله ام
که دگر نیست در اندیشه ی برپایی خویش
.
بعد مرگم بنویسید که عهدش نشکست
تا ابد ماند وفادار به تنهایی خویش
#مرتضی_درویشی
ساغرم را بگذارید به اغوایی خویش
.
چه هراسی ست مرا درد دمادم بدهند؟
خو گرفته به غمم ، صرف شکیبایی خویش
.
عشق فرموده که رسوای جهانی بشوم
حال من را بسپارید به رسوایی خویش
.
همچو فواره که در اوج بیفتد ز غرور
در سقوطم ز نفس های تماشایی خویش
.
من همان خشت فرو ریخته از زلزله ام
که دگر نیست در اندیشه ی برپایی خویش
.
بعد مرگم بنویسید که عهدش نشکست
تا ابد ماند وفادار به تنهایی خویش
#مرتضی_درویشی
۱.۲k
۱۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.