دوست پسر من
دوست پسر من
پارت پنجم
فلش بک به صبح روز بعد :
+:بیدار شدم دیدم جونگ کوک نیست
رفتم تو اشپز خونه نوشته بود امروز میام بریم پارک ساعت ۶ اماده باش صبحونه خوردم و آماده شدم جونگ کوک زنگ زد:
_:ا/ت آماده ای یانه ؟
+:امادم اومدم پایین.سوار شدم جونگ کوک گفت
_:ا/ت ببخشید در سندوق بازه می بندیش؟؟
+:اوهوم تا اومدن ببندم دیدم یه نخ صورتی وصله
وازش کردم دیدم نوشته با من قرار میزاری؟ شوکه بودم گریم گرفته بود جونگ کوک پیاده شد.
_:گفت با من قرار میزاری؟
+:گفتم اره و ذوق زده بودم
_:اینا دوتا حلقه کاپلی بفرما .( kiss )
+: حلقه هارو کردیم دستمون و رفتیم سمت شهر بازی.
_: اومدیم خونه و روی ا/ت خیمه زدم و (اسمات)
روز بعد:
+:با دل درد شدید بیدار شدم و رفتیم حمام و دلمو ماساژ داد و اومدیم بیرون لباس پوشیدیم رفتیم تا صبحانه بخوریم .
تهیونگ:صبحتون بخیر !
+:صبح تو هم بخیر
تهیونگ :چند وقت بود که به ا/ت حس داشتم و میخواستم بهش اعتراف کنم که؟
.......
خوبه هستش ؟😍🥲🤭🤗🤫
پارت پنجم
فلش بک به صبح روز بعد :
+:بیدار شدم دیدم جونگ کوک نیست
رفتم تو اشپز خونه نوشته بود امروز میام بریم پارک ساعت ۶ اماده باش صبحونه خوردم و آماده شدم جونگ کوک زنگ زد:
_:ا/ت آماده ای یانه ؟
+:امادم اومدم پایین.سوار شدم جونگ کوک گفت
_:ا/ت ببخشید در سندوق بازه می بندیش؟؟
+:اوهوم تا اومدن ببندم دیدم یه نخ صورتی وصله
وازش کردم دیدم نوشته با من قرار میزاری؟ شوکه بودم گریم گرفته بود جونگ کوک پیاده شد.
_:گفت با من قرار میزاری؟
+:گفتم اره و ذوق زده بودم
_:اینا دوتا حلقه کاپلی بفرما .( kiss )
+: حلقه هارو کردیم دستمون و رفتیم سمت شهر بازی.
_: اومدیم خونه و روی ا/ت خیمه زدم و (اسمات)
روز بعد:
+:با دل درد شدید بیدار شدم و رفتیم حمام و دلمو ماساژ داد و اومدیم بیرون لباس پوشیدیم رفتیم تا صبحانه بخوریم .
تهیونگ:صبحتون بخیر !
+:صبح تو هم بخیر
تهیونگ :چند وقت بود که به ا/ت حس داشتم و میخواستم بهش اعتراف کنم که؟
.......
خوبه هستش ؟😍🥲🤭🤗🤫
۷.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.