از همون بچگی هیچوقت بازی با بادکنک واسم لذت بخش نبوده. وا
از همون بچگی هیچوقت بازی با بادکنک واسم لذت بخش نبوده. واسم جالب نبود که یه تیکه پلاستیکو باد کنی و بفرستیش بالا و تهشم انقد بره بالا که ناپدید بشه. حالا اگر که خوش شانسی میاوردیو وسط کار نمیترکید یا با گازی پُر میکردیش که انقد سبک باشه که بتونه بالا بره. جذاب نبود این پلاستیکای چاق و چله ی چند رنگ! ترس ِ نابود شدنشون جذابیتشونو از بین می برد. نیاز به مواظبت زیادی داشتند. از همون اول باید مواظبشون میبودی که زیاد باد نکنیشون که بترکن. بعدشم باید انقد حواست بهشون می بود که صدای ترکیدنشون گوشت رو آزار نده. البته بادکنکا همونجور که رنگای مختلف دارن سایزاشونم متفاوته. بعضیارو میشه خیلی باد کرد. بعضیارو نه. حالا که بزرگ شدم میببنم خیلی از آدمای دوروبرم شبیه همین بادکنکن! از همون اول که باهاشون ارتباط میگیری باید حواست بهشون باشه که زیاد نزدیکشون نشی. که یهو پیششون نترکی و سفره ی دلت رو جلوی هر کسی باز کنی. که بعد از ارتباط و در طول روزایی که پیششونی نه اونقدر ازشون فاصله داشته باشی که اصلا بود و نبودت واسشون مهم نباشه و نه اونقدر بهشون نزدیک باشی که از سرِ سوزنِ زندگیت با خبر باشن. آدمام مثلِ بادکنکا سایزای مختلف دارن. پیش بعضیا حتی ساده ترین چیزارو هم نباید بگی ولی پیش یسریای دیگه میتونی با خیال راحت دردِ دل کن. بستگی به ظرفیتشون داره. اگه بتونی این فاصله رو حفظ کنی بُردی. فقط کافیه آدما رو شبیه همین بادکنکا ببینی، با رنگای مختلف، تویِ سایزای متفاوت!
#کامل_غلامی
#بادکنک_گرافی
#فآفآ
#مطالب_قشنگ
#سخن_بزرگان
#کامل_غلامی
#بادکنک_گرافی
#فآفآ
#مطالب_قشنگ
#سخن_بزرگان
۲.۶k
۲۴ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.