گاه فر منم مگر مشود آدمها

گاهى فكر ميكنم مگر ميشود آدمها
اينقدر راحت و هر چند وقت يكبار
كنارِ معشوقه اى جديد بايستند و
دو نفره هايشان را به معرض نمايش بگذارند؟
انگار خودشان ثابت اند و آدمِ كنار دستى شان فقط عوض ميشود...
در همان مكان ها
با همان خنده ها
با همان ژست هاى مضحك
كه مثلاً من خيلي خوشبختم
و افسوس به حالِ آنهايى
كه فقط مى آيند تا
جاى خالىِ نفرِ قبل را پر كنند
دیدگاه ها (۰)

بدهکارم به خودم ؛کمی دیوانه وار دویدن زیر باران ،و کلبه ی چو...

هروقت حس کردی حالت میزون نیستخودت به دادش برسیه قهوه تو یه ک...

ولی من مطمئنم اونی که گفت:"تو بمان و دگران وای به حال دگران"...

به قول هوشنگ ابتهاج..."آمدمت که بنگرم، گریه نمی‌دهد امان...🍃

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط