زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.
پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.
پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود!
دیدگاه ها (۱)

پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را ...

.داستان خلقت زن: از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شش روز ...

میدانید چرانیلوفر درمرداب گل میدهد؟ برای اینکه به همه ثابت ک...

کاش می شد نروی تا تک و تنها نشومبی تو دیوانه ترین عاشق شیدا ...

#خانومها_بخوانند #زن_زیرک_اینگونه_نیست 😔چند وقته که همسرم پی...

مواظب باش...!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط