پ۱۳زندگی با بی تی اس
پ۱۳زندگی با بی تی اس
رفتیم خونه
جین سرم را بست
جین : حالت خوبه
من:اره
جیهوپ : خب باید جبران کنی
جین: چجوری
تهیونگ : هرچی سوگول بگه
من : خب جین فردا شب غذا مهمونمون کنه
جین : قبوله
فردا شب
جین : اماده اید
اعضا و من : اره بریم
راه افتادیم و به یک رستوران شیک رفتیم
لیست سفارشامون
من : چیز برگر، 3 تا رامن، 5 بسته دوکبوکی، 6 تا نوشیدنی،پاستا، دسر و بستنی
نامجون : 5 تا رامن، 10 تا نوشیدنی، 6 تا چیز برگر ، دسر و بستنی
جین : 3 تا پاستا، 3 تا چیز برگر، 10 تا رامن، 15 تا نوشیدنی، دسر و بستنی
بقیه اعضا هم هرچی تو منو بود سفارش دادن
داشتم چیزبرگرمو میخوردم که یه بچه از اون جا رد شد و گفت : مامان هوا داره ساندویچ میخوره همون لحظه شوگا چیزبرگر رو از دستم گرفت و خورد محکم زدم رو شونش جوری کم اخش بلند شد خودمو کشوندم سمت جین و با صدای لوس گفتم: حالا که شوگا چیزبرگرمو خورد یکی دیگه برام بخر
جین : باشه
من : مرسی
یکی دیگه برام خرید و مثل برق اونو بلعیدم
شوگا : چته اروم خفه میشی دیگه ازت نمیگرم
من : به حرف تو اعتماد نیست
جین: درسته ورشکستم کردید ولی خوشگذشت
من و اعضا: اره
بعد شام به خانه برگشتیم
رو مبل نشسته بودیم خواستیم پانتومیم بازی کنیم
رفتم انگشتم را با سوزن خون اوردم و مرعی شدم
نوبت نامجون بود
نامجون دستشو رو هوا تکون داد
من : درست بازی کن دیگه
نامجون دستشو جوری که انگار داره بال میزنه رو هوا تکان داد
جین : مرغ
شوگا : پرنده
جیمین: عقاب
نامجون : افرین
نوبت جیمین شد
با دستش قلب نشون داد
جونگکوک : ارمی
جیمین : افرین
کوک رفت
کوک اشاره کرد به خودش و اعضا
من : BTS
کوک : افرین
نوبت من شد
دستمو جوری رو هوا گرفتم انگار دارم یچی رو میخورم و هورت میکشم
جیهوپ : رامن
من : افرین
نوبت جیهوپ شد
دستشو حالت دایره درست کرد و برد سمت لبش
تهیونگ : نوشیدنی
جیهوپ : افرین
تهیونگ رفت بازی کند
دندون هاشو بیرون ریخت و با دستش یه دم درست کرد
جین : موش
تهیونگ: افرین
یکم دیگه بازی کردیم و رفتیم خوابیدیم
صبح که از خواب بیدار شدم همه خواب بودند
رفتم تو اشپزخونه و یه لیوان شیر ریختم رو مبل نشستم و خوردم نیم ساعت دیگه اعضا از خواب بیدار شدند و صبحونه خوردیم
نامجون : امروز بیکاریم کجا بریم
اعضا : بخوابیم
اعضا رفتند و خوابیدند
خواستم یکم بترسونمشون
برقارو تند تند خاموش روشن کردم
در اتاق هارو باز بسته میکردم
کولر رو هی خاموش روشن میکردم
اعضا از اتاق هایشان خارج شدند و به سمت پذیرایی امدند
دیدند که کاناپه طوری هست که انگار کسی روش دراز کشیده و کنترول رو هوا مونده و تلوزیون روشنه
جین : این کارا، کار کی بود
شونه هامو بالا انداختم و گفتم : چه میدونم
اعضا دنبال چیز غیر عادی گشتن
زدم زیر خنده و گفتم کار من بود
رفتیم خونه
جین سرم را بست
جین : حالت خوبه
من:اره
جیهوپ : خب باید جبران کنی
جین: چجوری
تهیونگ : هرچی سوگول بگه
من : خب جین فردا شب غذا مهمونمون کنه
جین : قبوله
فردا شب
جین : اماده اید
اعضا و من : اره بریم
راه افتادیم و به یک رستوران شیک رفتیم
لیست سفارشامون
من : چیز برگر، 3 تا رامن، 5 بسته دوکبوکی، 6 تا نوشیدنی،پاستا، دسر و بستنی
نامجون : 5 تا رامن، 10 تا نوشیدنی، 6 تا چیز برگر ، دسر و بستنی
جین : 3 تا پاستا، 3 تا چیز برگر، 10 تا رامن، 15 تا نوشیدنی، دسر و بستنی
بقیه اعضا هم هرچی تو منو بود سفارش دادن
داشتم چیزبرگرمو میخوردم که یه بچه از اون جا رد شد و گفت : مامان هوا داره ساندویچ میخوره همون لحظه شوگا چیزبرگر رو از دستم گرفت و خورد محکم زدم رو شونش جوری کم اخش بلند شد خودمو کشوندم سمت جین و با صدای لوس گفتم: حالا که شوگا چیزبرگرمو خورد یکی دیگه برام بخر
جین : باشه
من : مرسی
یکی دیگه برام خرید و مثل برق اونو بلعیدم
شوگا : چته اروم خفه میشی دیگه ازت نمیگرم
من : به حرف تو اعتماد نیست
جین: درسته ورشکستم کردید ولی خوشگذشت
من و اعضا: اره
بعد شام به خانه برگشتیم
رو مبل نشسته بودیم خواستیم پانتومیم بازی کنیم
رفتم انگشتم را با سوزن خون اوردم و مرعی شدم
نوبت نامجون بود
نامجون دستشو رو هوا تکون داد
من : درست بازی کن دیگه
نامجون دستشو جوری که انگار داره بال میزنه رو هوا تکان داد
جین : مرغ
شوگا : پرنده
جیمین: عقاب
نامجون : افرین
نوبت جیمین شد
با دستش قلب نشون داد
جونگکوک : ارمی
جیمین : افرین
کوک رفت
کوک اشاره کرد به خودش و اعضا
من : BTS
کوک : افرین
نوبت من شد
دستمو جوری رو هوا گرفتم انگار دارم یچی رو میخورم و هورت میکشم
جیهوپ : رامن
من : افرین
نوبت جیهوپ شد
دستشو حالت دایره درست کرد و برد سمت لبش
تهیونگ : نوشیدنی
جیهوپ : افرین
تهیونگ رفت بازی کند
دندون هاشو بیرون ریخت و با دستش یه دم درست کرد
جین : موش
تهیونگ: افرین
یکم دیگه بازی کردیم و رفتیم خوابیدیم
صبح که از خواب بیدار شدم همه خواب بودند
رفتم تو اشپزخونه و یه لیوان شیر ریختم رو مبل نشستم و خوردم نیم ساعت دیگه اعضا از خواب بیدار شدند و صبحونه خوردیم
نامجون : امروز بیکاریم کجا بریم
اعضا : بخوابیم
اعضا رفتند و خوابیدند
خواستم یکم بترسونمشون
برقارو تند تند خاموش روشن کردم
در اتاق هارو باز بسته میکردم
کولر رو هی خاموش روشن میکردم
اعضا از اتاق هایشان خارج شدند و به سمت پذیرایی امدند
دیدند که کاناپه طوری هست که انگار کسی روش دراز کشیده و کنترول رو هوا مونده و تلوزیون روشنه
جین : این کارا، کار کی بود
شونه هامو بالا انداختم و گفتم : چه میدونم
اعضا دنبال چیز غیر عادی گشتن
زدم زیر خنده و گفتم کار من بود
۲۷.۵k
۱۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.