چندپارتی از ته ته
چندپارتی از ته ته
♡p:1♡
"ایده ی خودم"
(ویو آچا)
چریونگ:آچااااا پاشوووو
آچا:چتهههه
چریونگ:دیرمون شد استاد دهنمون رو سرویس میکنههه
آچا:ای وای خاک به سرم
سریع پا شدم و تند تند
حاضر شدم کیفم رو برداشتم و با چریونگ رفتیم بیرون پا تند کردیم و به سمت مدرسه رفتیم چریونگ از تو کیفش ی شکلات در آورد و داد بهم
چریونگ:بخور ضعف میکنی
آچا:مرسی خواهر جونم(لبخند)
بعد لپش رو بوس کردم
چریونگ:خدا شفات بده(خنده)
وقتی به مدرسه رسیدیم رفتیم سر کلاس
خودمون و در زدیم اما کسی جواب نداد رفتیم تو که
دیدیم استاد هنوز نیومده اوفف خداروشکر منو چریونگ
۱۷ سالمونه و خواهریم
ما برای تحصیل به سئول اومدیم اما مادر پدرمون تو بوسان
زندگی میکنن درسته سنمون کمه اما میتونیم رو پای خودمون وایسیم این مدرسه خیلی خوبه اما سال بالایی ها خیلی عوضین کیم تهیونگ هم رئیسشونه تو حال خودم بودم که استاد وارد کلاس شد
(۴۵ دقیقه بعد)
زنگ تفریح به صدا در اومد
استاد:خب بچه ها کلاس ریاضیتون تموم شد خسته نباشید
همه رفتن تو حیاط من و چریونگ هم ی گوشه رو نیمکت نشستیم که یهو.....
شرط:
۲۵ لایک
۲۰ کامنت
♡p:1♡
"ایده ی خودم"
(ویو آچا)
چریونگ:آچااااا پاشوووو
آچا:چتهههه
چریونگ:دیرمون شد استاد دهنمون رو سرویس میکنههه
آچا:ای وای خاک به سرم
سریع پا شدم و تند تند
حاضر شدم کیفم رو برداشتم و با چریونگ رفتیم بیرون پا تند کردیم و به سمت مدرسه رفتیم چریونگ از تو کیفش ی شکلات در آورد و داد بهم
چریونگ:بخور ضعف میکنی
آچا:مرسی خواهر جونم(لبخند)
بعد لپش رو بوس کردم
چریونگ:خدا شفات بده(خنده)
وقتی به مدرسه رسیدیم رفتیم سر کلاس
خودمون و در زدیم اما کسی جواب نداد رفتیم تو که
دیدیم استاد هنوز نیومده اوفف خداروشکر منو چریونگ
۱۷ سالمونه و خواهریم
ما برای تحصیل به سئول اومدیم اما مادر پدرمون تو بوسان
زندگی میکنن درسته سنمون کمه اما میتونیم رو پای خودمون وایسیم این مدرسه خیلی خوبه اما سال بالایی ها خیلی عوضین کیم تهیونگ هم رئیسشونه تو حال خودم بودم که استاد وارد کلاس شد
(۴۵ دقیقه بعد)
زنگ تفریح به صدا در اومد
استاد:خب بچه ها کلاس ریاضیتون تموم شد خسته نباشید
همه رفتن تو حیاط من و چریونگ هم ی گوشه رو نیمکت نشستیم که یهو.....
شرط:
۲۵ لایک
۲۰ کامنت
۱۷.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.