ز من نبوده فغانی که دوش میکردم
ز من نبوده فغانی که دوش میکردم ؛
نصیحت غم روی تو گوش میکردم
فغان به شیوهی اهل دل است ای بلبل !
وگرنه من ز تو افزون خروش میکردم
گرَم به جمع افسردگان قدم میرفت
به نالهای همه را شعله نوش میکردم
ز صد وصال نیاید به شب ، آنچه من به خیال
ز شیوههای تو با عقل و هوش میکردم
چنان حلاوت لعل تو میستودم دوش
که نیش را متاثر ز نوش میکردم
اگر به راز فشانی ، لبم اجازت داشت
چهها به عابد طاعت فروش میکردم
نهم به این همه تردامنی ، همان ، عرفی !
که عیب زاهد پشمینه پوش میکردم ...
#عرفی_شیرازی
#پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #تنهایی #پروفایل
نصیحت غم روی تو گوش میکردم
فغان به شیوهی اهل دل است ای بلبل !
وگرنه من ز تو افزون خروش میکردم
گرَم به جمع افسردگان قدم میرفت
به نالهای همه را شعله نوش میکردم
ز صد وصال نیاید به شب ، آنچه من به خیال
ز شیوههای تو با عقل و هوش میکردم
چنان حلاوت لعل تو میستودم دوش
که نیش را متاثر ز نوش میکردم
اگر به راز فشانی ، لبم اجازت داشت
چهها به عابد طاعت فروش میکردم
نهم به این همه تردامنی ، همان ، عرفی !
که عیب زاهد پشمینه پوش میکردم ...
#عرفی_شیرازی
#پست_جدید #خاصترین #تکست_خاص #تنهایی #پروفایل
- ۳.۹k
- ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط