┄┅┅┄┅┄ ┄🍃 🌸 🍃 ┄┅┄ ┅ ┅┄ ┄
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃 🌸 🍃 ┄┅┄ ┅ ┅┄ ┄
🌺 خاطراتی با امام🌺
تمام افرادی که از نزدیک امام را می شناختند و با ایشان ارتباط داشتند از نظم ایشان خاطراتی را نقل کرده اند. یکی از شاگردان امام می گوید: در یکی از سفرهایمان به عراق، در صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) با عده ای از فضلا و طلبه ها، بعد از نماز مغرب و عشا نشسته بودیم. وقتی صحبت تمام شد و آقایان خواستند بروند، ساعت را نگاه کردند. در این لحظه، اختلاف نظر در مورد ساعت به وجود آمد و صحن حرم حضرت امیر (ع) هم که ساعتش عربی بود، ساعت دو وسی دقیقه بعد از غروب را نشان می داد. ساعتهای آقایان با کمی اختلاف، یعنی در حدود پنج دقیقه و هفت دقیقه با هم متفاوت بود. در همان لحظه، حضرت امام از درِ قبله وارد صحن شدند. یکی از استادان نجف که آنجا بود، گفت: «ساعتهایتان را میزان کنید. الآن سه و نیم ساعت از شب می رود و سیزده سال است (سیزدهمین سال بود که امام در نجف بودند) که هر شب امام در همین ساعت، قدم داخل صحن می گذارند. ورود امام، خودش ساعت است»
📚 پا به پای آفتاب؛ ج 2،ص285
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃 🌸 🍃 ┄┅┄ ┅ ┅┄ ┄
✔ ️ @khatteemam
🌺 خاطراتی با امام🌺
تمام افرادی که از نزدیک امام را می شناختند و با ایشان ارتباط داشتند از نظم ایشان خاطراتی را نقل کرده اند. یکی از شاگردان امام می گوید: در یکی از سفرهایمان به عراق، در صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) با عده ای از فضلا و طلبه ها، بعد از نماز مغرب و عشا نشسته بودیم. وقتی صحبت تمام شد و آقایان خواستند بروند، ساعت را نگاه کردند. در این لحظه، اختلاف نظر در مورد ساعت به وجود آمد و صحن حرم حضرت امیر (ع) هم که ساعتش عربی بود، ساعت دو وسی دقیقه بعد از غروب را نشان می داد. ساعتهای آقایان با کمی اختلاف، یعنی در حدود پنج دقیقه و هفت دقیقه با هم متفاوت بود. در همان لحظه، حضرت امام از درِ قبله وارد صحن شدند. یکی از استادان نجف که آنجا بود، گفت: «ساعتهایتان را میزان کنید. الآن سه و نیم ساعت از شب می رود و سیزده سال است (سیزدهمین سال بود که امام در نجف بودند) که هر شب امام در همین ساعت، قدم داخل صحن می گذارند. ورود امام، خودش ساعت است»
📚 پا به پای آفتاب؛ ج 2،ص285
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃 🌸 🍃 ┄┅┄ ┅ ┅┄ ┄
✔ ️ @khatteemam
۳۸۷
۱۹ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.