از نگاه روی تو

از نگاه روی تو ،

دل سیر می گردد مگر

آخر آدم با تو باشد ،

پیر می گردد مگر

با نگاهی قلب من را کرده ای مال, خودت

شهر با یک حمله ای تسخیر می گردد مگر

لحظه ی دیدار عکست نیز خشکم می زند
بی طناب، این دست و پا زنجیر می گردد مگر

عاشقم ، باشی ، نباشی ، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظه ای تغییر می گردد مگر

در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است

آتش دل با سخن تعبیر می گردد مگر...!!!
@fuoad
دیدگاه ها (۳۱)

در بازی زندگی یاد میگیری:اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه...

لاف عـشق و عـاشقی را وه چه آسان می زنیم خود خـزانـیـم و دم ا...

گفته بــودیازنرفتن ها ولی این بارهمسینه ام ازدرد دوریبس مکدر...

سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای منجور مکن ...

دوستت دارمانقدر زیاد که گاهی وقت هاکه دوریچشمانم بی اختیار ش...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط