عرق شرم بر لبش سم شد در نگاهش جهان جهنم شد

786


عرق شرم بر لبش سم شد ' در نگاهش جهان جهنم شد
به زنی برده شد هجوم ولی 'سوی چشمان مرد او کم شد

اوکه درکنده بود ازخیبر'پشت در داشت هستی اش میسوخت
حتما از داغ این مصیبت بود'کمر ذوالفقار اگر خم شد


جای ابهام دارد اینجا که:با چه ضربی زدند او را که:
بعد از آن روی ماه مدتها'در نظرها کبود و مبهم شد


آن جراحت که روی پهلو بود'آن کبودی که دور بازو بود
روی هم رفته بعد یک مدت'زخم شمشیر ابن ملجم شد


خون پهلوی او به راه افتاد تابه گودال قتله گاه افتاد
شرح یک قطره اش به تنهایی'کار صد مقتل مقرم شد


محرمی نیست فاطمه تنهاست'سوخت در'یاد خیمه افتادم
حرف شد از هجوم نا محرم'ناگهان کربلا مجسم شد ...



#س_ر_هاشمی...


https://telegram.me/seyedrezahasheminab7
دیدگاه ها (۱)

786صدا بلند شد از پشت در بریده بریده ... کسی به گریه ص...

786سیلابی از اندوه ها سویم سرازیر استمثل کسی که با نگاهی سرد...

786بر هر دری که باز شود پای روضه ها ...صد مرده زنده می ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط