ای شرقی غمگین بازم خورشید در اومد

ای شرقی غمگین بازم خورشید در اومد
کبوتر آفتاب روی بوم تو پر زد
بازار چشم تو پر از بوی بهاره
بوی گل گندم تو رو به یاد میاره

ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی مثه دریا مغروری
نذار خاموشی جون بگیره

ای شرقی غمگین وقتی آفتاب تو رو دید
تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
شب راهشو گم کرد تو گیسوی تو گم شد
آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید

ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی مثه دریا مغروری
نذار خاموشی جون بگیره

ای شرقی غمگین زمستون پیش رومه
با من اگه باشی گل و بارون کدومه
آواز دست ما می پیچه تو زمستون
ترس از زمستون نیست که آفتابش رو بومه

ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره
تو مثل روز پاکی مثه دریا مغروری
نذار خاموشی جون بگیره
#ایرج_جنتی_عطایی
دیدگاه ها (۱)

چه دلنشین استروزی که با لبخند شروع شودپنجره‌ دلت را رو به خو...

🛎 ✍ خوشـــبختی یعــنی:قـــــلبی را نشڪنیدلــــــی را نـرنجان...

.کسی که تو را نصیحت میکند لزوما خود کامل نیستاما ممکن است هم...

امشب...از تمام شب ها آرامترم نگران فردا نیستم همه چیز را به ...

خدا شاهده قصد "" قضاوت "" ندارم !!اما در این مورد "" خاص "" ...

می گم حالا که هنوز پیج رو منفجر نکردین !بزارین اینم بگم که ه...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط