در تمام رویاهایم از دورانهای باستانی رد پای تو را میبی

در تمام رویاهایم از دوران‌های باستانی، رد پای تو را می‌بینم.
ضمناً می‌دانم همه‌جا کنارت بوده‌ام،
با نوازش سرانگشتانت به خواب رفته‌ام.
اگر هزار سال بعد هم مثل سبزه از خاک برویم، در آوندهایم جریان داری.


خانه‌ی ادریسی‌ها/ غزاله علیزاده
دیدگاه ها (۴)

استوری درخواستی

استوری درخواستی

من آن خاکسترِ سردم که در منشعله‌ی همه عصیان‌هاست،من آن دریای...

با ناله‌های مرغِ حزينِ شباين رقصِ مرگ، وحشی و جان‌فرساستاز ل...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

«از کوچه که پیچیدی...»بارون تازه بند اومده بود. کوچه‌ها هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط