یک سینه سخن

یک سینه سخن
به درگهت آوردم

چشمان سخن گوی تو
خاموشم کرد
دیدگاه ها (۱)

من نیز تمام می‌شوم ...!مانند شمع ! بی آنکه ؛پروانه ای برایم ...

هنوز دوستت می دارمعلیرغم هرچه هست،چون در سواحل تو آموختمچگون...

از مشرقِ نگاهِ تو ...خورشید می دمد صبحی که با تو می شود آغاز...

سخن شمرده و سنجیده گوی بی سوگندکه شاهد سخنان دروغ ، سوگند اس...

بیماری چشمان تو بیمارم کرد، 🌸در دام غم و غصه گرفتارم کرد💚#گل...

تو در من همه ای.هر آنچه که زیباست را در چشمان تو دیده ام.در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط