p24
ویو یورا غرق خواب بودم ک یهو صداهای ترسناکی منو از خواب پروند
بلند شدم و نشستم روی تخت نگاهی ب اتاق کردم کوک هنوزم خواب بود اما تهیونگ نبود
ترسیدم و سریع رفتن پایین در ورودی سالن باز بود از لای در نگاهی ب بیرون انداختم با چشم دنبال تهیونگ میگشتم ک یهو از پشت سر یکی دستشو گذاشت روی شونم
منم مثل جن زده ها برگشتم
ک دیدم تهیونگه و داره ب من میخنده
ته:*خنده*
ی: چته چرا میخندی
ته: ه... هیچی.... هیچی تو چرا بیدار شدی
ی: صدا ها بیدارم کردن
ته: اهااا... نگهبانا دارن تمرین میکنن سرو صدا مال اونه
ی: اوهوم
خواستم برم توی اشپز خونه ک تهیونگ دستمو گرفت و منو بین خودشو و دیوار قرار داد
ی: چکار میکنی
ته: دلم برای لبات تنگ شده
ی: عههه تهیونگ باز شروع کردی
ی: بزار برم گرسنمه میخام ی چیزی بخورم تا نمردم
ته:*تک خنده*اول منو سیر کن بعد خودتو
ی: برو بابا
خواستم از زیر دستش فرار کنم ک گرفتم و لباشو گذاشت روی لبام
ویو کوک
بیدار شدم.... اولش دیدم تار بود اما بعد از چند دقیقه خوب شد
سرم داشت گیج میرفت
نگاهش ب اتاق انداختم دیدم کسی نیست
سرم بالا سرم خیلی کم مونده بود ک تموم شه
بعد از تموم شدنش خودم درش اوردم و جاش ی پد الکلی گذاشتم ک روی میز بود
از روی تخت بلند شدم و رفتم پایین
تقریبا پله های اخر بود ک دیدم تهیونگ داره یورا رو میبوسه
برای اینکه متوجه من بشن تک سرفه ای کردم ک سریع از هم جدا شدن
ویو یورا
نفس کم اورده بودم و هر کاری میکردم ک تهیونگ دیگه بس کنه فایده ای نداشت
ک یهو یکی سرفه کرد از هم جدا شدیم ک دیدم کوکه
زیر لبی
ی: بیا تحویل بگیر دیدمون
ته:*خنده*اشکال نداره
ی: کوفت و اشکال نداره
ک دیدم بیشتر خندید منم با ارنجم یکی زدم ب پهلوش ک دادش در اومد
*با صدا معمولیش ک کوک هم میتونه بشنوه*
ته: اییییییی چرا میزنی
ی: حقته... اصن میخام موهاتو بکنم اونم حقته*حرصی*
این سِری دوتاشون با هم شروع کردن ب خندیدن
ی: اَههههههه اصن من میرم بالا
ته: باشه باشه دیگه نمیخندیم قهر نکن حالا بیا
ی: نمیخام نمیام
داشتم میرفتم ک کوک جلومو گرفت
ی: برو اون طرف میخام برم
ک: عا عا من ک نمیزارم بری
ی: باز تو حالت خوب شد اومدی سراغ من، ک منو اذیت کنی
ک: اوهوم
ی: هوفففففف☆خواهرم انقدر حرص نخور جوش میزنی هاااا😐☆
برگشتم رفتم نشستم روی مبل ک یهو صدایی از بیرون اومد و همه ی نگهبانا رفتن سمت اون صدا
؟: اهاااااایییی کیم تهیونگ بیا بیرون ببینم
برای پارت بعد✦
لایک۳۵
نظر۲٠
بلند شدم و نشستم روی تخت نگاهی ب اتاق کردم کوک هنوزم خواب بود اما تهیونگ نبود
ترسیدم و سریع رفتن پایین در ورودی سالن باز بود از لای در نگاهی ب بیرون انداختم با چشم دنبال تهیونگ میگشتم ک یهو از پشت سر یکی دستشو گذاشت روی شونم
منم مثل جن زده ها برگشتم
ک دیدم تهیونگه و داره ب من میخنده
ته:*خنده*
ی: چته چرا میخندی
ته: ه... هیچی.... هیچی تو چرا بیدار شدی
ی: صدا ها بیدارم کردن
ته: اهااا... نگهبانا دارن تمرین میکنن سرو صدا مال اونه
ی: اوهوم
خواستم برم توی اشپز خونه ک تهیونگ دستمو گرفت و منو بین خودشو و دیوار قرار داد
ی: چکار میکنی
ته: دلم برای لبات تنگ شده
ی: عههه تهیونگ باز شروع کردی
ی: بزار برم گرسنمه میخام ی چیزی بخورم تا نمردم
ته:*تک خنده*اول منو سیر کن بعد خودتو
ی: برو بابا
خواستم از زیر دستش فرار کنم ک گرفتم و لباشو گذاشت روی لبام
ویو کوک
بیدار شدم.... اولش دیدم تار بود اما بعد از چند دقیقه خوب شد
سرم داشت گیج میرفت
نگاهش ب اتاق انداختم دیدم کسی نیست
سرم بالا سرم خیلی کم مونده بود ک تموم شه
بعد از تموم شدنش خودم درش اوردم و جاش ی پد الکلی گذاشتم ک روی میز بود
از روی تخت بلند شدم و رفتم پایین
تقریبا پله های اخر بود ک دیدم تهیونگ داره یورا رو میبوسه
برای اینکه متوجه من بشن تک سرفه ای کردم ک سریع از هم جدا شدن
ویو یورا
نفس کم اورده بودم و هر کاری میکردم ک تهیونگ دیگه بس کنه فایده ای نداشت
ک یهو یکی سرفه کرد از هم جدا شدیم ک دیدم کوکه
زیر لبی
ی: بیا تحویل بگیر دیدمون
ته:*خنده*اشکال نداره
ی: کوفت و اشکال نداره
ک دیدم بیشتر خندید منم با ارنجم یکی زدم ب پهلوش ک دادش در اومد
*با صدا معمولیش ک کوک هم میتونه بشنوه*
ته: اییییییی چرا میزنی
ی: حقته... اصن میخام موهاتو بکنم اونم حقته*حرصی*
این سِری دوتاشون با هم شروع کردن ب خندیدن
ی: اَههههههه اصن من میرم بالا
ته: باشه باشه دیگه نمیخندیم قهر نکن حالا بیا
ی: نمیخام نمیام
داشتم میرفتم ک کوک جلومو گرفت
ی: برو اون طرف میخام برم
ک: عا عا من ک نمیزارم بری
ی: باز تو حالت خوب شد اومدی سراغ من، ک منو اذیت کنی
ک: اوهوم
ی: هوفففففف☆خواهرم انقدر حرص نخور جوش میزنی هاااا😐☆
برگشتم رفتم نشستم روی مبل ک یهو صدایی از بیرون اومد و همه ی نگهبانا رفتن سمت اون صدا
؟: اهاااااایییی کیم تهیونگ بیا بیرون ببینم
برای پارت بعد✦
لایک۳۵
نظر۲٠
۱۵.۵k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.