من

من
چمدانت را گرفته بودم
موجها را گرفته بودم
هفت و ده دقیقه ی غروب را گرفته بودم
تو اما
از درون راه افتادی

#گروس_عبدالملکیان
دیدگاه ها (۱۶)

تو از فصل #پاییز زیباتری من از فصل #پاییز تنهاترم...#علیرضا_...

خیال قشنگی ست؛شنیدن صدای #خش_خش #برگ ها،بر زیر پاهایمان...قد...

چقدرعجیب است دریا...همین که غرقش می‌شویپس می زند تو را،درست ...

سخت بود فراموش کردن کسی که با او همه کس و همه چیز را فراموش ...

تو هفت دقیقه ی منی:)

همیشه تظاهر میکردم شادو خوشحالم تا شمارو نگران نکنم ولی از د...

برنامه ریزی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط