part ¹🫐
از خواب بلند شد و رفت صورتشو شست ، صبحانه خورد ، لباس پوشید و همین که روی موزاییک حیاط نشست تا کفش هاشو بپوشه و پیاده به مدرسه بره ، برادرش با کت و شلوار رسمی از در خونه اومد و بیرون و با حالت طلبکارانه گفت
× خودم میرسونمت.
نیازی نیست،پیاده میرم
دنیل توجهی به حرف آنی نکرد و در ماشین و براش باز کرد، آنی نمیدونست این کار دنیل رو لجبازی حساب کنه یا احترام!
با سردرگمی توی ماشین نشست و دنیل شروع به رانندگی کرد ، دنیل همیشه لحنش طلبکارانه بود و یهو حرف عجیبی به آنی زد
× باید یه مدت بری روسیه
چـ,چـی؟
×بابا خواسته یه مدت بری پیشش ، نمیخواد که توی امریکا بمونی
بگو نمیخواد پیش مامان بمونم...نه اینکه نمیخواد تو آمریکا باشم..
×حالا هر چی
بهش بگو نمیرم
×خواستنی نیست،باید بری
دلیلی نمی بینم مامانو تنها بزارم،تو هم که عین خیالت نیست که مامانت فشار روشه!
×بحثو عوض نکن،بعد کلاست مستقیم میای خونه وسایلتو جمع میکنی میبرمت فرودگاه،یه هفته پیش برات بلیط خریده بابا
آها پس بگو،خبریه لابد،نه؟مدرسم چی میشه پس؟مامان چی؟
×من حواسم به مامان هست،مدرست هم همون جاست ، زیاد سخت نیست،تو هم که بلدی روسیه ای حرف بزنی،عالیه
آنی پوزخند زد
اره عالیه،چی از این بهتر که پیش اون زن ایکبیری بابا زندگی کنم،اونم یه ساال!
×به جون من غر نزن آنی خودت میدونی و بابات
آنی دیگه حرف نزد،نمیدونست چی بگه،وقتی پیاده شد دوباره دنیل بهش تاکید کرد که وسایلشو سریع جمع کنه و آنی از ماشین پیاده شد و صبر کرد تا دنیل بره، آنی امروز مدرسه نرفت،مستقیم رفت کافه،از در کافه رفت داخل،جایی نوستالژی ، گرمای محبت پر کرده بود فضا رو"کافه ی آرزو ها"
جایی برای آرامش ، غم میومد تو کافه
شادی میرفت بیرون..
قهر میومد،
آشتی میرفت بیرون
جنگ میومد
صلح میرفت بیرون
همه ی این خاصیت ها برای وجود مادربزرگ جسا بود
+سلااام مامان بزرگگگگ
=سلام عزیزم دلم،خوبی؟
برو تو آشپزخونه جسا اونجاست!
آنی لبخندی گذاشت گوشه ی لبش و وانمود کرد اتفاقی نیفتاده!
- به به آنی خانم،از این ورا ؟
زهر مار بیشعور من که بیشتر عمرم و پیش توعم
-خیلی خب حالا ترش نکن
آنی میخواست دلش رو به دریا بزنه و همه چی رو به جسا بگه ، اما میترسید ، میترسید دوستیشون نابود شه ، برای همین فقط کمک جسا سفارشات رو آماده میکرد، آنی شروع کرد به ظرف شستن و غرق در فکر شد
که ناگهان صدای جسا ، آنی رو از افکارش آورد بیرون...
شرط: ۲ لایک
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.