قفس تنهاترین یار اسیر است

قفس تنهاترین یارِ اسیر است
جدایی مثلِ مردن بی نظیر است

ره صدساله را صد ساله طی کُن
همانا بهترین مقصد مسیر است

تن ات را لمس کردم شد غروبی
که این زیباترین رنگِ حریر است

پس از تو می توان برعشق خندید
ولی دیگر برای خنده دیر است

همیشه عاشقم یا اینکه عاشق!!!
دلم در این دو راهی سخت گیر است

تو را پروانه گونه می پرستم
دل تو از پرستش گرچه سیر است
دیدگاه ها (۲)

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کردچون بشد دلبر و با یار وفاد...

اگر در خانه قلب تو مهمانم٬ دعایم کناگر هر لحظه در یاد تو می‌...

محبت تنها چیزی ست که با بخشیدن زیادتر می‌شودهمیشه لازم نیستچ...

دوست دارم  تو برایم عشق را معنا کنی خواب دنیا را کنارم غرق د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط