دلم می خواست زما

دلم می خواست زماڹ

را بہ عقب باز می ڪَرداندم…

نہ براے اینڪہ آنهایی

ڪہ رفتند را باز ڪَردانم…

براے اینڪہ نڪَذارم آنها بیایند…
دیدگاه ها (۴)

روزڪَار بدیســـــتدرســـــت وقـتـــــی در آتــش می‌ســـوزےهم...

خـــــدایـــا . . .دستـماڹ را پـرڪڹ و دلماڹ را خالی دستـماڹ ...

"اینجا تمام حنجره ها لاف می زنند"هرڪَز !ڪسی هر آنچہڪہمی ڪَفت...

من ویه بادمجون بامزه یهویی

شب آرام از راہ مےرسد و من بےقرارِ توامدر دل تاریڪےتنها نورے ...

من باور دارمڪہ معجزه‌ها در فراسوے باورهاے منآماده‌اند براے ر...

سلام عزیزم صبح بخیر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط