صبحی ک طلوعش بدمد با غزل تو

صبحی ک طلوعش بدمد با غزلِ تو
آن صبح ببالم به خود و بختِ خوشِ خود ...

#هما_کشتگر
دیدگاه ها (۳)

شبی با پرسه از آن کوچه گذر میکردمکاش از عطر تو و کوچه حذر می...

یک زنتمام زیبایی‌اش رامدیون مردی‌ استکه عاشقانه آن‌ها را می‌...

تو از من تمام دلم را گرفتیاز این بیش باج و خراجی ندیدم #قیصر...

نه ایرادی ندارد بچگی کن، قهر کن... اماقسم بر کودکی‌هامان که ...

طبیعت

گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح

صبح ها، چاے و غزل ؛ قصه دلدار خوش است بوے سیبِ نفسش ؛ بوسه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط