و اگر مینویسم

و اگر می‌‌نویسم
دوست دارم بدانی
در خلا دنیایِ بی‌ جاذبه از نبودنت
عجیب معلقم
می‌چرخم
و می‌‌چرخم
و می‌چرخم
و در چشم‌های ناباورِ یک سرگردانِ دلتنگ
کسی‌ رامی بینم
شبیهِ خودم
که هنوز عاشقِ کسی‌ ‌ست شبیهِ تو
دیدگاه ها (۱)

براے زیستن با تـــــو جایی نزدیڪ‌تر از آغوش هم هست ؛من سال‌...

آغوشت چہ شباهت جالبیبہ شب دارد ؛آرامخلوتو ساڪتوصداے تیڪ و تا...

تو را در #نوشته‌های‌ام#تو را در #نقاشی‌های‌امتو را در #ترانه...

زن تا عاشق نباشدنمی بوسد...نمی بوید...تسلیم نمی کند رویاهای ...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط