روزای زیادی هس که با داد و بیداد از خودم میپرسم چرا زورت

روزای زیادی هس که با داد و بیداد از خودم میپرسم، چرا زورت نمیرسه؟ مگه این تو نیستی؟ چرا به خودت زورت نمی‌رسه؟ تقریبا هر روز صبح می‌پرسم، وعده میدم که امروز، که امشب دیگه تمومه، دیگه زورم میرسه بت.. اما باز همون آشه، همون کاسه با کشک خاله که بخورم یا نخورم هس..خودم و نگه میدارم به این امید که یه روزی این حلقه تکرار و میشکونم، که اگه هزار بار قبلیش باخت بوده برای بار هزار و یکم شاید چیزی فرق کرد، شاید زورم به این منِ چقر و بد بدن رسید..!!
#اینوکسز
دیدگاه ها (۱)

یادمون نره که آدما کلی احساسات کشف نشده دارن، شاید کوچکترین ...

"هیچ غمی بزرگ‌تر از این نیست که نتوانی کسی را برای گفتگو پید...

چند ساعتی بیشتر تا رسیدن بهار نمونده،لب پنجره نشستم و خیره ش...

پیکاسو یه منطقِ عجیبِ مسخره داره. اون میگه «من همیشه کاری رو...

Name: Lost heart Part: ⑤ویو اِریکارفتم سمت داداشم و اینا داش...

#رز _ سیاه PART _ 41 تهیانگ: به تارا نگاه کردمو گفتم... خوب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط