مهمان

‌ مهمان
شعر: عباس کمندی

امشب ای دوست، به مهمانی ما آمده ای
شکر ایزد که چه خوب و چه به جا آمده ای

در دلم بودی و پیدا شده ای در نظرم
بنگر آخر، ز کجا تا به کجا آمده ای

بخت من این همه با، عزلت من یار نبود
حیرتم می کشد امشب که چرا آمده ای

لابد ز باد شنیدی که مریضم امشب
بهر تسکین و مداوا و شفا آمده ای

یا شنیدی متضرع شده ام از سر صدق
به تماشای من از، خوف رجا آمده ای

بخت برگشته من، جان به فدای قدمت
گر به تصمیم و رضا، یا به خطا آمده ای

نه، خطا نیست، سبب، ناله شبگیر من است
به اجابت دعا ، بهر خدا آمده ای

#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
دیدگاه ها (۲۹)

-اول دفتر بود نام خداوندگار ایزد با فرو جای,عادل و پروردگار ...

لبخند خدا یعنی همین باز شدن پلک های هر روزت…دوباره امروز متو...

‌ مرو...شعر:عباس کمندیمرو ای دوست، مروقدمی پیش فراتر مگذارمر...

‌ وادە خەلافعەباس کەمەندیقەرار وا بوو، بە تەنیا من، ڕەزا بیئ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط