{I'M bad boy}
{I'M bad boy}
پارت1
ویو ا. ت
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم کارای لازم و کردم و اومدم بیرون رفتم طبقه پایین و به مانانم صبح بخیر گفتم و بعد هردو مشغول صبحانه خوردن شدیم
وای یادم رفت خودمو معرفی کنم من
کیم ا. ت ام 18سالمه و رشتم حقوقه میخوام
یه وکیل موفق مثل مامانم بشم من با مامانم تنها زندگی میکنم چون چند سال پیش وقتی 10سالم بود بابام مارو ول کرد و رفت و بعد دیگه ازش خبری نشد ازش متنفرم ولی مامانم جا نزد رو پاهای خودش وایساد و منو به خوبی بزرگ کرد هیچی واسم کم نزاشت من الان دارم تو یکی از بهترین مدرسه های سئول درس می خونم البته محل کار مامانم تغییر کرده و منم بایو مدرسمو عوض کنم....
(م. ا که مینویسم یعنی مادر ا. ت)
ا. م: ا. ت تموم شد؟
ا. ت: آره مامان تمومه
م. ا: خیلی خوب دخترم بریم
ا. ت: خونه جدیدمون دوره؟
م. ا: نه دو ساعت با اینجا فاصله داره
ا. ت: دلم برا اینجا و خاطره هاش تنگ میشه
م. ا: نگران نباش تو خونه جدیدمون بازم خاطره های قشنگ میسازیم...
خوببببببب چطوره؟ ادامه بدم؟
پارت1
ویو ا. ت
صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم کارای لازم و کردم و اومدم بیرون رفتم طبقه پایین و به مانانم صبح بخیر گفتم و بعد هردو مشغول صبحانه خوردن شدیم
وای یادم رفت خودمو معرفی کنم من
کیم ا. ت ام 18سالمه و رشتم حقوقه میخوام
یه وکیل موفق مثل مامانم بشم من با مامانم تنها زندگی میکنم چون چند سال پیش وقتی 10سالم بود بابام مارو ول کرد و رفت و بعد دیگه ازش خبری نشد ازش متنفرم ولی مامانم جا نزد رو پاهای خودش وایساد و منو به خوبی بزرگ کرد هیچی واسم کم نزاشت من الان دارم تو یکی از بهترین مدرسه های سئول درس می خونم البته محل کار مامانم تغییر کرده و منم بایو مدرسمو عوض کنم....
(م. ا که مینویسم یعنی مادر ا. ت)
ا. م: ا. ت تموم شد؟
ا. ت: آره مامان تمومه
م. ا: خیلی خوب دخترم بریم
ا. ت: خونه جدیدمون دوره؟
م. ا: نه دو ساعت با اینجا فاصله داره
ا. ت: دلم برا اینجا و خاطره هاش تنگ میشه
م. ا: نگران نباش تو خونه جدیدمون بازم خاطره های قشنگ میسازیم...
خوببببببب چطوره؟ ادامه بدم؟
۹.۰k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.