هر شب قبل از خواب،
هر شب قبل از خواب،
با #تو در شعرهایم قدم میزنم.
در آغوشت میگیرم و مثل کودک پنج ساله بالا و پایین میپرم. دلم ضعف میرود برایت و هر لحظه بی اختیار #میبوسمت ...
چه خوب است که آدم #قوه ی خیال دارد.
چه خوب است کاغذ دارد؛
قلم دارد...
آدم اگر عاشقانه هایی که هیچوقت رویِ گفتنش را ندارد؛ ننویسد،
میمیرد.
میگندد...
و من نمیخواستم بمیرم،
از #"تو" نوشتم...
#سحر_رستگار
یکشنبه دوازدهم #آبان ۱۳۹۸
ساعت بیست و دو : سی و شش دقیقه
۱۹۵۹
با #تو در شعرهایم قدم میزنم.
در آغوشت میگیرم و مثل کودک پنج ساله بالا و پایین میپرم. دلم ضعف میرود برایت و هر لحظه بی اختیار #میبوسمت ...
چه خوب است که آدم #قوه ی خیال دارد.
چه خوب است کاغذ دارد؛
قلم دارد...
آدم اگر عاشقانه هایی که هیچوقت رویِ گفتنش را ندارد؛ ننویسد،
میمیرد.
میگندد...
و من نمیخواستم بمیرم،
از #"تو" نوشتم...
#سحر_رستگار
یکشنبه دوازدهم #آبان ۱۳۹۸
ساعت بیست و دو : سی و شش دقیقه
۱۹۵۹
۱.۶k
۱۲ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.