می شود یک شب خوابید

مــــی شود یک شب خوابید ،

و صبــح

با خبــر شد ،

غم ها را از یک کنــار به دور ریخته اند ؟!

که اگـــر اشکی هست …

یا از عمــق ِ شادمانی دلی بی درد است ؛

یا از پــس ِ به هم رسیدن های دور …

یا گـــریه ی کودکی

که دست بی حواسش ، بادبادکـــی را بر باد می دهد !

کــاش مــی شد

یک صبــح

کسی زنگ خانه هامان را بــزند بگــوید :

با دست ِ پـــر آمده ام …

با لبــخند ،

با قلب هایی آکنده از عشــق های واقعی .

از آن ســـوی دوست داشتن ها …

آمده ام بمــانم و …

هـــرگز نروم !!
دیدگاه ها (۴)

تحت فشار بودنو تغییر کردن چیز بدی نیست ، !!بلکه همان چیزی اس...

دانــہ دانــہ مهربانے اش را نثارت میڪند ، ، ،تا یادآورانــہ ...

بزرگترین درد بشریت نادانی نیست. . .بلکه توهم داشتن آگاهیست ....

مهـم بودن را فرامـوش کنید ، ،تا آرامـش نصیبتان شـود . .هر چه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط