اسم رمان:رقصنده تاریکی
اسم رمان:رقصنده تاریکی
تعداد پارت:1
در زمان های نه خیلی قدیم
دختری بود که عاشق رقص باله بود.
حرکاتش یه طرزی تماشایی بود که مردم غرقش میشدن.
حرکات رقص باله رو با ظرافت و به آرومی انجام میداد به طوری که مردم
دستش میشدن.
اما یکی از طرفدارانش عاشقش بود.
اما اون دختر عشق اونو قبول نداشت.
چرا....................
چون اون مرد یه قاتل بودکه حتی
پلیس ها هم جرعت نزدیک شدن بهش
رو نداشتن.
قاتل حرفه ایی بود و اما عاشق!
اما دختر اونو نخواست و حتی چندین بار ردش کرد.
مرد عاشق نقشه ای داشت که به راحتی
میتونست انجامش بده.....چون کارش بود.
امشب دختر اجرای بهترین رقص باله جهان رو داشت.
شب شده بود و اون مرد عاشق که
بهتره قاتل عاشق خطابش کنم میخواست.....نقششو عملی کنه.
چند دقیقه بعد موقع اجرا بود.
اما اون قاتل عاشق،دختر رو به قتل میرسونه....
اما........اما اجزای بدن دختر رو جوری کوک کرد که حتی بعد از مردنش هم میتونست برقصه.....شاید این امکان نداشته باشه اما گفتم که قاتل بسیار بسیار حرفه ایی بود.
پرده ها کنار رفت و دخترک شروع کرد به
رقصیدن.
حرکاتش رو مثل عروسک کوک شده
انجام میداد.
آخرای اجرا بود و خون از گردن دخترک
روی صورت تماشاچیان پاچیده میشد.
هیچکس جرعت نمیکرد حتی حرکت
کنه چون همه میدونستم که کار اون
قاتل عاشق هست.
قاتل هم بین تماشاچیان نشسته بود
وبا لبخند تماشا میکرد.
صدایی از کسی بلند نمیشد.
اجرا تمام شد.
بدن بیجون دخترک روی زمین افتاد و
حدود چند ثانیه بعد لباسی که
به رنگ برف زمستونی بود به رنگ قرمز خون رد اومده بود.
همه میدونستم که دخترک مرده و کاری نمیشه انجام داد.
چند دقیقه بعد بعضی ها به خودشون اومدن و دویدن سمت درب خروجی.
اما درب از پشت قفل شده بود.
یکی داد زدو گفت:او....اونجا رو نگاه ک...ک...کنین.
همه به اون سمت برگشتن که با خون روی دیوار نوشته شده بود
((با جیغ های شما عروسک های کوکی
من یکی یکی کوک میشوند))
همه بی توجه به سمت در رفتن که بعد چند دقیقه دوباره یکی داد زد:اونجا رو ببینین.
همه به اون سمت نگاه کردن که زیر
پرده با خون نوشته شده بود:
((به سالن تئاتر من خوش اومدین
بازیگران من))
همه خشگشون زد
همه میدونستن که از این سالن زنده بیرون نمیرن و نخواهند رفت.
ولی همه قبل مرگشون به دست
این قاتل عاشق کلمه رقصنده تاریکی رو که دخترک بود بیان میکردن و به زبون می آوردن.
دستم شکستتتتتتت
خودم نوشتم خوب بود آیا؟؟؟
اون دست مبارکو روی لایک بکوب👈👉
تعداد پارت:1
در زمان های نه خیلی قدیم
دختری بود که عاشق رقص باله بود.
حرکاتش یه طرزی تماشایی بود که مردم غرقش میشدن.
حرکات رقص باله رو با ظرافت و به آرومی انجام میداد به طوری که مردم
دستش میشدن.
اما یکی از طرفدارانش عاشقش بود.
اما اون دختر عشق اونو قبول نداشت.
چرا....................
چون اون مرد یه قاتل بودکه حتی
پلیس ها هم جرعت نزدیک شدن بهش
رو نداشتن.
قاتل حرفه ایی بود و اما عاشق!
اما دختر اونو نخواست و حتی چندین بار ردش کرد.
مرد عاشق نقشه ای داشت که به راحتی
میتونست انجامش بده.....چون کارش بود.
امشب دختر اجرای بهترین رقص باله جهان رو داشت.
شب شده بود و اون مرد عاشق که
بهتره قاتل عاشق خطابش کنم میخواست.....نقششو عملی کنه.
چند دقیقه بعد موقع اجرا بود.
اما اون قاتل عاشق،دختر رو به قتل میرسونه....
اما........اما اجزای بدن دختر رو جوری کوک کرد که حتی بعد از مردنش هم میتونست برقصه.....شاید این امکان نداشته باشه اما گفتم که قاتل بسیار بسیار حرفه ایی بود.
پرده ها کنار رفت و دخترک شروع کرد به
رقصیدن.
حرکاتش رو مثل عروسک کوک شده
انجام میداد.
آخرای اجرا بود و خون از گردن دخترک
روی صورت تماشاچیان پاچیده میشد.
هیچکس جرعت نمیکرد حتی حرکت
کنه چون همه میدونستم که کار اون
قاتل عاشق هست.
قاتل هم بین تماشاچیان نشسته بود
وبا لبخند تماشا میکرد.
صدایی از کسی بلند نمیشد.
اجرا تمام شد.
بدن بیجون دخترک روی زمین افتاد و
حدود چند ثانیه بعد لباسی که
به رنگ برف زمستونی بود به رنگ قرمز خون رد اومده بود.
همه میدونستم که دخترک مرده و کاری نمیشه انجام داد.
چند دقیقه بعد بعضی ها به خودشون اومدن و دویدن سمت درب خروجی.
اما درب از پشت قفل شده بود.
یکی داد زدو گفت:او....اونجا رو نگاه ک...ک...کنین.
همه به اون سمت برگشتن که با خون روی دیوار نوشته شده بود
((با جیغ های شما عروسک های کوکی
من یکی یکی کوک میشوند))
همه بی توجه به سمت در رفتن که بعد چند دقیقه دوباره یکی داد زد:اونجا رو ببینین.
همه به اون سمت نگاه کردن که زیر
پرده با خون نوشته شده بود:
((به سالن تئاتر من خوش اومدین
بازیگران من))
همه خشگشون زد
همه میدونستن که از این سالن زنده بیرون نمیرن و نخواهند رفت.
ولی همه قبل مرگشون به دست
این قاتل عاشق کلمه رقصنده تاریکی رو که دخترک بود بیان میکردن و به زبون می آوردن.
دستم شکستتتتتتت
خودم نوشتم خوب بود آیا؟؟؟
اون دست مبارکو روی لایک بکوب👈👉
۲.۵k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.