فیک کور پارت۵۷
تا وقتی که صبح میشه.
*یکی میزنه به شیشه ی ماشین.
جیمین:وای!ترسیدم.
جیمین شیشه رو میده پایین که میبینه یه افسر پلیس جوون که داره میزنه به شیشه.
جیمین:سلام جناب.چه کاری از دستم برمیاد.
پلیس:به نظرم که یه مسواک بزنیو دستوصورتو بشوری بد نباشه.
جیمین:ببخشید توی ماشین خوابم برده بود،برای همینه که دهنم بوی خوبی نمیده.چیزی شده؟
پلیس:بهمون گزارش شده که دیشب جنازه ی یه پسر جوون تقریبا۲۰خورده ی ساله جلوی همین بیمارستانی که شما خوابید پیدا شده.شما چیزه مشکوکی ندید؟
جیمین:نه،نه چیزی ندیم.
پلیس:ممنونم.
جیمین:خواهش میکنم.میتونم برم.
پلیس:اره،اره بفرمایید.
جیمین:ممنونم.
جیمین داشت شیشه رو میکشید بالا که یهو پلیس دستشو میزاره رو شیشه و مانع بالا رفتن شیشه میشه.
جیمین:جناب چیزی شده؟
پلیس:شما باید با ما بیاین.
جیمین:چرا؟
پلیس:برای شهادت دادن اینکه چیزی ندید؛چیزه خاصی نیست.
جیمین متوجه ی ویبره ی گوشی پلیسه میشه و چشاشو میبنده و گردنشو یه دور کامل میچرخونه و بعد یه نفس عمیق میکشه.
پلیس یهو از بی سیمش صدا میاد.
بی سیم:مامور ته یان صدامو دارید؟چرا مجرمو نمیگیرید؟
پلیس:ای لعنتی.
پلیس تا میاد بی سیمشو در بیاره ، یهو جیمین گاز میده و میره.
پلیس:ای وای!
بی سیم:ته یان چی شد؟
پلیس:مرکز،مرکز.
بی سیم:مرکز،به گوشم.
پلیس:مجرم فرار کرد،اون تو یه لامنبور گینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ (مثلا)هستش.تکرار میکنم تویه لامنبورگینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ هستش.
بی سیم:الان مامور میفرستم.
پلیس اجیرشو روشن میکنه و میافته دنبال جیمین،جیمینم با تمام سرعت از کوچه ها میانبر میزنه و میره تا شاید پلیسه گمش کنه.
پلیس:ماشین لامنبورگینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ بزن بغل.
جیمین با اینه یه نگاه به ماشین پلیس میکنه و بعد به ماشین روبه روش نگاه میکنه و بوق میزنه.
جیمین:اَه برو دیگه!
تو همین وضع بود که یهو از کوچه های کنار جیمین چهارتا ماشین پلیس میاد بیرون.۲تا از کوچه ی سمت راستش و ۲تا از کوچه ی سمت چپش.
جیمین:اَی لعنتی!
لای🖤ک
#فیک_بی_تی_اس#فیک
*یکی میزنه به شیشه ی ماشین.
جیمین:وای!ترسیدم.
جیمین شیشه رو میده پایین که میبینه یه افسر پلیس جوون که داره میزنه به شیشه.
جیمین:سلام جناب.چه کاری از دستم برمیاد.
پلیس:به نظرم که یه مسواک بزنیو دستوصورتو بشوری بد نباشه.
جیمین:ببخشید توی ماشین خوابم برده بود،برای همینه که دهنم بوی خوبی نمیده.چیزی شده؟
پلیس:بهمون گزارش شده که دیشب جنازه ی یه پسر جوون تقریبا۲۰خورده ی ساله جلوی همین بیمارستانی که شما خوابید پیدا شده.شما چیزه مشکوکی ندید؟
جیمین:نه،نه چیزی ندیم.
پلیس:ممنونم.
جیمین:خواهش میکنم.میتونم برم.
پلیس:اره،اره بفرمایید.
جیمین:ممنونم.
جیمین داشت شیشه رو میکشید بالا که یهو پلیس دستشو میزاره رو شیشه و مانع بالا رفتن شیشه میشه.
جیمین:جناب چیزی شده؟
پلیس:شما باید با ما بیاین.
جیمین:چرا؟
پلیس:برای شهادت دادن اینکه چیزی ندید؛چیزه خاصی نیست.
جیمین متوجه ی ویبره ی گوشی پلیسه میشه و چشاشو میبنده و گردنشو یه دور کامل میچرخونه و بعد یه نفس عمیق میکشه.
پلیس یهو از بی سیمش صدا میاد.
بی سیم:مامور ته یان صدامو دارید؟چرا مجرمو نمیگیرید؟
پلیس:ای لعنتی.
پلیس تا میاد بی سیمشو در بیاره ، یهو جیمین گاز میده و میره.
پلیس:ای وای!
بی سیم:ته یان چی شد؟
پلیس:مرکز،مرکز.
بی سیم:مرکز،به گوشم.
پلیس:مجرم فرار کرد،اون تو یه لامنبور گینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ (مثلا)هستش.تکرار میکنم تویه لامنبورگینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ هستش.
بی سیم:الان مامور میفرستم.
پلیس اجیرشو روشن میکنه و میافته دنبال جیمین،جیمینم با تمام سرعت از کوچه ها میانبر میزنه و میره تا شاید پلیسه گمش کنه.
پلیس:ماشین لامنبورگینی به رنگ مشکی به پلاک۶۸ㅜ بزن بغل.
جیمین با اینه یه نگاه به ماشین پلیس میکنه و بعد به ماشین روبه روش نگاه میکنه و بوق میزنه.
جیمین:اَه برو دیگه!
تو همین وضع بود که یهو از کوچه های کنار جیمین چهارتا ماشین پلیس میاد بیرون.۲تا از کوچه ی سمت راستش و ۲تا از کوچه ی سمت چپش.
جیمین:اَی لعنتی!
لای🖤ک
#فیک_بی_تی_اس#فیک
۲.۸k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.