«مال باخته²» 𝑻𝒐𝒌𝒚𝒐 𝑹𝒆𝒗𝒆𝒏𝒈𝒆𝒓𝒔
پس از سالها بنده امدم با پارت..ببخشید دیر دادم
ـــــــــــــــــــــــᵥₑgₑₜₐbₗₑ ₛₑₗₗₑᵣ gᵢᵣₗــــــــــــــــــــــــ
ریندو نیشخند زد و با چشمش به دختر 16 ساله علامت داد تا به دنبال او بیاید و ارام به از کلاس بیرون رفت.
معلم با اخم به ریندو گفت:«کجا میبریدش؟؟اینجا مدرسه اس!تا وقتی مدیر اجازه نداده حق ندارین اونو جایی ببرین!»
ریندو به سمت معلم قدم برداشت و در گوش او زمزمه کرد:«اگه نمیخوای..تیکه شدن خانواده اتو توسط بونتن *یا بانتن* ببینی بزار ببرمش..» حتی اگه تهدید تو خالی ای بنظر میامد به خاطر لحن او زن لال شد و فقط با ترس به جایی نامعلوم خیره شد.
ریندو نیشخند زد و از کلاس بیرون رفت.دختر از روی صندلی بلند شد و بدون توجه به نیشخند بقیه از کلاس بیرون رفت .در را بست و روبروی ریندو وایستاد.
ریندو:«اسمت چیه؟؟»
دختر:«جولیانا¹!البته بهم جولی میگن چون اسمم خیلی طولانیه و وبعد از اینکه چند بار پشت سر هم بگیش حالت مسخره ای پیدا میکنه. فقط فکر نکنی من ژاپنی نیستمااا!من فقط دو رگه ام!»
ریندو اخم کرد با عصبانیت به جولی خیره شد.
ریندو:«باشه..جولی یا هرچیز دیگه ای ..اسم بابات هیتوری عه؟؟»
جولی با اخم گفت :«ا..اره. اتفاقی افتاده؟»
ریندو:«جز اینکه بابات تو رو در ازای پولای که بهم طلبکاره داده هیچی.»
جولی با تعجب به ریندو نگاه کرد اما بعد گفت:«ولی من فقط 16 سالمه!»
ریندو :«منم خبر نداشتم 16 سالته نگران نباش کاری باهات ندارم !به محض اینکه بابات رو پیدا کردم ولت میکنم..فقط ممکنه اونموقع یه بچه ام تو بغلت باشه!»
جولی با اخم گفت:«مردیکه ی منحرف!!» و به ریندو لگد زد.
ریندو بخاطر درد غیر منتظره داد کشید و پاهاشو ماساژ داد:«مگه خری که جفتک میندازی؟؟!» و یقه ی لباس جولی رو گرفت و با خودش به سمت پله های منتهی به طبقه اول کشوند.
ریندو با لحن ترسناک گفت:«نکنه به سرت زده بمیری؟؟من یکی از مدیر های بونتنم!توکیو زیر پای من میچرخه بعد تو به من جفتک میندازی؟؟»
*هرکی یکی از ارایه های این حرف ریندو رو بگه دو تا پارت میدم*
جولی دستشو روی دستم که روی یقش بود گذاشت:«جهنم که مدیر بونتنی! اصن همه مدیرا و کارمندای بونتنم جمع بشن حریف من نمیشن!!»²
"ویو ریندو"
با عصبانیت به جولی نگاه کردم. این نیمچه بچه...میکشمششش!
___
نکته¹:جولیانا یعنی دختر زیبا و گرانبها و ریشه ی انگلیسی داره
نکته²:بچه خبر نداره بونتن چیه فکر میکنه شرکته
ـــــــــــــــــــــــᵥₑgₑₜₐbₗₑ ₛₑₗₗₑᵣ gᵢᵣₗــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم خوشتون اومده باشه!!
ببخشید دیر به دیر پارت میدم..نزدیک امتحان های نوبته و من سرم خیلی شلوغه..
اما بعد از امتحان قول میدم زود به زود پارت بدم!
بای بای
اثری از #دخترک_سبزی_فروش
حمایت یادتون نره~~
*کپی نکنین وگرنه جولی با جفتک هاش نابودتون میکنه!*
بای بای
#ریندو_هایتانی
#بونتن
#فنفیک
ـــــــــــــــــــــــᵥₑgₑₜₐbₗₑ ₛₑₗₗₑᵣ gᵢᵣₗــــــــــــــــــــــــ
ریندو نیشخند زد و با چشمش به دختر 16 ساله علامت داد تا به دنبال او بیاید و ارام به از کلاس بیرون رفت.
معلم با اخم به ریندو گفت:«کجا میبریدش؟؟اینجا مدرسه اس!تا وقتی مدیر اجازه نداده حق ندارین اونو جایی ببرین!»
ریندو به سمت معلم قدم برداشت و در گوش او زمزمه کرد:«اگه نمیخوای..تیکه شدن خانواده اتو توسط بونتن *یا بانتن* ببینی بزار ببرمش..» حتی اگه تهدید تو خالی ای بنظر میامد به خاطر لحن او زن لال شد و فقط با ترس به جایی نامعلوم خیره شد.
ریندو نیشخند زد و از کلاس بیرون رفت.دختر از روی صندلی بلند شد و بدون توجه به نیشخند بقیه از کلاس بیرون رفت .در را بست و روبروی ریندو وایستاد.
ریندو:«اسمت چیه؟؟»
دختر:«جولیانا¹!البته بهم جولی میگن چون اسمم خیلی طولانیه و وبعد از اینکه چند بار پشت سر هم بگیش حالت مسخره ای پیدا میکنه. فقط فکر نکنی من ژاپنی نیستمااا!من فقط دو رگه ام!»
ریندو اخم کرد با عصبانیت به جولی خیره شد.
ریندو:«باشه..جولی یا هرچیز دیگه ای ..اسم بابات هیتوری عه؟؟»
جولی با اخم گفت :«ا..اره. اتفاقی افتاده؟»
ریندو:«جز اینکه بابات تو رو در ازای پولای که بهم طلبکاره داده هیچی.»
جولی با تعجب به ریندو نگاه کرد اما بعد گفت:«ولی من فقط 16 سالمه!»
ریندو :«منم خبر نداشتم 16 سالته نگران نباش کاری باهات ندارم !به محض اینکه بابات رو پیدا کردم ولت میکنم..فقط ممکنه اونموقع یه بچه ام تو بغلت باشه!»
جولی با اخم گفت:«مردیکه ی منحرف!!» و به ریندو لگد زد.
ریندو بخاطر درد غیر منتظره داد کشید و پاهاشو ماساژ داد:«مگه خری که جفتک میندازی؟؟!» و یقه ی لباس جولی رو گرفت و با خودش به سمت پله های منتهی به طبقه اول کشوند.
ریندو با لحن ترسناک گفت:«نکنه به سرت زده بمیری؟؟من یکی از مدیر های بونتنم!توکیو زیر پای من میچرخه بعد تو به من جفتک میندازی؟؟»
*هرکی یکی از ارایه های این حرف ریندو رو بگه دو تا پارت میدم*
جولی دستشو روی دستم که روی یقش بود گذاشت:«جهنم که مدیر بونتنی! اصن همه مدیرا و کارمندای بونتنم جمع بشن حریف من نمیشن!!»²
"ویو ریندو"
با عصبانیت به جولی نگاه کردم. این نیمچه بچه...میکشمششش!
___
نکته¹:جولیانا یعنی دختر زیبا و گرانبها و ریشه ی انگلیسی داره
نکته²:بچه خبر نداره بونتن چیه فکر میکنه شرکته
ـــــــــــــــــــــــᵥₑgₑₜₐbₗₑ ₛₑₗₗₑᵣ gᵢᵣₗــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم خوشتون اومده باشه!!
ببخشید دیر به دیر پارت میدم..نزدیک امتحان های نوبته و من سرم خیلی شلوغه..
اما بعد از امتحان قول میدم زود به زود پارت بدم!
بای بای
اثری از #دخترک_سبزی_فروش
حمایت یادتون نره~~
*کپی نکنین وگرنه جولی با جفتک هاش نابودتون میکنه!*
بای بای
#ریندو_هایتانی
#بونتن
#فنفیک
۹۳۱
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.