چشمام می سوخت،اونشب از اون شب هایی بود که هیچوقت صبح نمیش
چشمام می سوخت،اونشب از اون شب هایی بود که هیچوقت صبح نمیشد،
به اون شب که فکر میکنم دلم برای خودم میسوزه،شب خیلی سردی بود،
خسته شده بودم و تقریبا همه راههای خودکشی رو رفته بودم،
اون شب تمام قرص های توی خونه رو خوردم،
با خودم گفتم بالاخره یه چیزیم میشه و میرم تو کما،آخرشم دکترا ناامید میشن و من میمیرم،
روز بعد سالم تر از همیشه از خواب پاشدم،حتی یه دل درد جزئی هم نداشتم،
باورم شده بود که به این راحتیا هم نمیشه از این جهان لعنتی رفت!
البته این موضوع باعث شد نا امید تر و غمگین تر بشم،اینجوری انگیزه دنیا گریزیم بیشتر میشد،
از وقتی یادمه حس خوبی به آدمها نداشتم،رفتارشون و دو رویی هاشون آزارم میداد و همیشه با خودم فکر میکردم چرا نابود نمیشیم با این همه بدی؟
دیگه کاملا فراموش کرده بودم که کی هستم..نه..فراموش کرده بودم که چطور نقش بازی کنم،هرچی بیشتر می گذشت گوشه گیر تر میشدم،،و اصلا از این قضیه ناراحت نبودم،همیشه معتقد بودم آدمی که ناراحته رو نمیشه بیشتر ناراحت کرد،اما میشه که از ناراحتیش کم کرد..کاری که هیچکس سعی نکرد بکنه!
چشمام می سوخت،شب سردی بود خوابیدم که صبحی نباشه،،فرداش باز هم آفتاب چشمامو میسوزوند...
به اون شب که فکر میکنم دلم برای خودم میسوزه،شب خیلی سردی بود،
خسته شده بودم و تقریبا همه راههای خودکشی رو رفته بودم،
اون شب تمام قرص های توی خونه رو خوردم،
با خودم گفتم بالاخره یه چیزیم میشه و میرم تو کما،آخرشم دکترا ناامید میشن و من میمیرم،
روز بعد سالم تر از همیشه از خواب پاشدم،حتی یه دل درد جزئی هم نداشتم،
باورم شده بود که به این راحتیا هم نمیشه از این جهان لعنتی رفت!
البته این موضوع باعث شد نا امید تر و غمگین تر بشم،اینجوری انگیزه دنیا گریزیم بیشتر میشد،
از وقتی یادمه حس خوبی به آدمها نداشتم،رفتارشون و دو رویی هاشون آزارم میداد و همیشه با خودم فکر میکردم چرا نابود نمیشیم با این همه بدی؟
دیگه کاملا فراموش کرده بودم که کی هستم..نه..فراموش کرده بودم که چطور نقش بازی کنم،هرچی بیشتر می گذشت گوشه گیر تر میشدم،،و اصلا از این قضیه ناراحت نبودم،همیشه معتقد بودم آدمی که ناراحته رو نمیشه بیشتر ناراحت کرد،اما میشه که از ناراحتیش کم کرد..کاری که هیچکس سعی نکرد بکنه!
چشمام می سوخت،شب سردی بود خوابیدم که صبحی نباشه،،فرداش باز هم آفتاب چشمامو میسوزوند...
۳.۹k
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.