سه پارتی جیمین (وقتی ازت بچه میخاد)
ویو ات:
اب رو برداشتم و کمی ازش رو وارد دهنم کردم که جیمین گفت:
+من بچه میخام
اب پرید توی گلوم
+وای چی شد
نفسم بالا نمیومد از حرفش شوکه شدم
بهتر که شدم
+الان خوبی
-اوهوم خوبم
+خب نظرت چیه
-در چ مورد
+ات خودتو به اون را نزن
-اوکی جیمین چی شد یهو این حرف رو زدی
+یهویی نیست منو تو دوساله که ازدواج کردیم و خودت میدونی من خیلی بچه دوست دارم
-من الان امادگیشو جیمین لطفا درکم کن
+اوکی
مشخص بود ناراحت شده ولی من نمیدونستم میتونم مامان خوبی باشم یا نه
فیلم رو گذاشت و شروع کردیم به نگاه کردن وسطای فیلم صحنه دار شد که دیدم جیمین داشت عرق میکرد معلوم بود تحریک شده
-جیمین خوبی
+اوممم نه درد دارم نیازت دارم
-باشه
(از دید ادمین 🥸)
بعد از جواب مثبت ات سریع لباش رو کوبوند روی لبای ات و ات رو کشید سمت خودش و دستش رو گذاشت ریز باسنش و بلندش کرد و بردش سمت اتاق خوابشون
در اتاق رو باز کرد و رفت داخل در رو با پاهاش بست و ات رو روی تخت انداشتم و روش خمیه زد و شروع به بوسیدنش شد
بعد از اینکه ازش سیر شد و کاملا لخت بودن جیمین خواست کار اصلی رو شروع کنه که ات گفت:
-نمیخای کان*دوم بزاری
+نه حواسم هست
داشت دروغ میگفت امکان نداشتم اون از این فرصت استفاده نکنه و توی این عشق بازی دست خالی برگرده و کار اصلی رو شروع کرد (من اسمات نمینویسم اینجارو دیگه خودت تصور کن🤌🏼)
ویو ات:
فردا صبح با دل درد بدی بیدی بیدار شدم دیدم که جیمین داره نگام میکنه
+صبح بخیر عشقم(گگگگگگ🥸)
-صبح توهم بخیر از کی بیداری
+ی نیم ساعتی میشه
-چرا بیدارم نکردی
+غرق توی خواب بودی منم نخواستم بیدارت کنم بهتر هم شد
-یااا چرا بهتر شد
+تونستم نگات کنم
ات لبخندی زد و گفت:
-دوست دارم اقای وحشی
+یاااا حالا چرا وحشی من خیلی جنتلمنم
-اوه چه جالب اره تو راست میگی ایی من خیلی گشنمه
+پس پاشو بریم ی چیزی بخوریم
جیمین بلند شد منم خواستم بلند شم که یهو زید دلم درد گرفت
-اییی
+چی شد خدا مرگم بده درد داری(خدا نکنه)
-خوبم مهم نیستم
+بیا بریم حموم تا بهتر شی
-نمیخاد خودم میرم تو برو
+ات گفتم باهم میریم
ات رو براید استایل بغل کرد و رفتن حموم
(دو هفته بعد)
ویو ات
چند روزی میشه حالم خوب نیست هی حالت تهوع دارم امروز وقت دکتر گرفتم ببینم چم شده
نوبت من بود رفتم توی اتاق دکتر نشستم و بهش گفتم که چم شده لونم گفت باید ی سری ازمایشات انجام بدم
(خواستم دو پارت باشه ولی توی دو پارت جا نمیشد پس شد سه پارت)🥸🤌🏼
اب رو برداشتم و کمی ازش رو وارد دهنم کردم که جیمین گفت:
+من بچه میخام
اب پرید توی گلوم
+وای چی شد
نفسم بالا نمیومد از حرفش شوکه شدم
بهتر که شدم
+الان خوبی
-اوهوم خوبم
+خب نظرت چیه
-در چ مورد
+ات خودتو به اون را نزن
-اوکی جیمین چی شد یهو این حرف رو زدی
+یهویی نیست منو تو دوساله که ازدواج کردیم و خودت میدونی من خیلی بچه دوست دارم
-من الان امادگیشو جیمین لطفا درکم کن
+اوکی
مشخص بود ناراحت شده ولی من نمیدونستم میتونم مامان خوبی باشم یا نه
فیلم رو گذاشت و شروع کردیم به نگاه کردن وسطای فیلم صحنه دار شد که دیدم جیمین داشت عرق میکرد معلوم بود تحریک شده
-جیمین خوبی
+اوممم نه درد دارم نیازت دارم
-باشه
(از دید ادمین 🥸)
بعد از جواب مثبت ات سریع لباش رو کوبوند روی لبای ات و ات رو کشید سمت خودش و دستش رو گذاشت ریز باسنش و بلندش کرد و بردش سمت اتاق خوابشون
در اتاق رو باز کرد و رفت داخل در رو با پاهاش بست و ات رو روی تخت انداشتم و روش خمیه زد و شروع به بوسیدنش شد
بعد از اینکه ازش سیر شد و کاملا لخت بودن جیمین خواست کار اصلی رو شروع کنه که ات گفت:
-نمیخای کان*دوم بزاری
+نه حواسم هست
داشت دروغ میگفت امکان نداشتم اون از این فرصت استفاده نکنه و توی این عشق بازی دست خالی برگرده و کار اصلی رو شروع کرد (من اسمات نمینویسم اینجارو دیگه خودت تصور کن🤌🏼)
ویو ات:
فردا صبح با دل درد بدی بیدی بیدار شدم دیدم که جیمین داره نگام میکنه
+صبح بخیر عشقم(گگگگگگ🥸)
-صبح توهم بخیر از کی بیداری
+ی نیم ساعتی میشه
-چرا بیدارم نکردی
+غرق توی خواب بودی منم نخواستم بیدارت کنم بهتر هم شد
-یااا چرا بهتر شد
+تونستم نگات کنم
ات لبخندی زد و گفت:
-دوست دارم اقای وحشی
+یاااا حالا چرا وحشی من خیلی جنتلمنم
-اوه چه جالب اره تو راست میگی ایی من خیلی گشنمه
+پس پاشو بریم ی چیزی بخوریم
جیمین بلند شد منم خواستم بلند شم که یهو زید دلم درد گرفت
-اییی
+چی شد خدا مرگم بده درد داری(خدا نکنه)
-خوبم مهم نیستم
+بیا بریم حموم تا بهتر شی
-نمیخاد خودم میرم تو برو
+ات گفتم باهم میریم
ات رو براید استایل بغل کرد و رفتن حموم
(دو هفته بعد)
ویو ات
چند روزی میشه حالم خوب نیست هی حالت تهوع دارم امروز وقت دکتر گرفتم ببینم چم شده
نوبت من بود رفتم توی اتاق دکتر نشستم و بهش گفتم که چم شده لونم گفت باید ی سری ازمایشات انجام بدم
(خواستم دو پارت باشه ولی توی دو پارت جا نمیشد پس شد سه پارت)🥸🤌🏼
۸۷.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.