وقت رفتن
#وقت_رفتن
تمام آرزوی من تو را از دور دیدن بود
تو را دیدم ولی افسوس، دیگر وقت رفتن بود
حساب سرنوشت من، به پای حد و انصافت
چه بی انصاف تقدیری، زیانش قسمت من بود
تو گفتی من نمی ترسم که تقدیرم چنین باشد
فقط گفتم خداحافظ، تو را دیگر چه گفتن بود؟!
دل از من میبُری من هم دلم را پس نمیگیرم
دلی را که پس آوردی، چرا حقش بریدن بود؟
تو از پرواز میخوانی، من از تقدیر بی رحمم
پریدی لحظه ی دیدار، قسمت هم پریدن بود
اگر شادی، اگر غمگین، فراموشم بکن دیگر
که تنها شرط هر عشقی، از عشقی بر نگشتن بود
هوایی می کند من را، هوایی بهتر از اینجا
تمام دفتر شعرم، برای پر کشیدن بود
#حسین_حیدری"رهگذر"
۱۳۹۶/۸/۲۷
تمام آرزوی من تو را از دور دیدن بود
تو را دیدم ولی افسوس، دیگر وقت رفتن بود
حساب سرنوشت من، به پای حد و انصافت
چه بی انصاف تقدیری، زیانش قسمت من بود
تو گفتی من نمی ترسم که تقدیرم چنین باشد
فقط گفتم خداحافظ، تو را دیگر چه گفتن بود؟!
دل از من میبُری من هم دلم را پس نمیگیرم
دلی را که پس آوردی، چرا حقش بریدن بود؟
تو از پرواز میخوانی، من از تقدیر بی رحمم
پریدی لحظه ی دیدار، قسمت هم پریدن بود
اگر شادی، اگر غمگین، فراموشم بکن دیگر
که تنها شرط هر عشقی، از عشقی بر نگشتن بود
هوایی می کند من را، هوایی بهتر از اینجا
تمام دفتر شعرم، برای پر کشیدن بود
#حسین_حیدری"رهگذر"
۱۳۹۶/۸/۲۷
۲۶۸
۱۳ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.