نقش آغوشت کشیدم اتفاق افتاد عشق

نقش آغوشت کشیدم، اتفاق افتاد عشق
بوسه های داغ چیدم، اتفـاق افتاد عشق

هرچـه از زلف پریشانت پریشان تر شدم
چون به چشم تو رسیدم اتفاق افتاد عشق

شعر تصویر تـو را بـا قاب بـاورهای خود
در دل آئیـنـه دیـدم، اتفـاق افتـاد عشق

بـا اشـارت هـای ابـرویـت ، تمنّای دلـم
بـاغ فـردوس آفریدم، اتفـاق افتاد عشق

شهد لبهای عسل خیزی که  می پرداختی
جان به لب آمدچشیدم اتفاق افتاد عشق

در ازل بـا آفــرینـش آشنــا کـردی مـرا
از نگاهت می چکیدم، اتفـاق افتاد عشق

گرچه عقلم گفت ازچشمت بپرهیزم، ولی
نقش آغوشت کشیدم ، اتفاق افتاد عشق
دیدگاه ها (۰)

🔸خر را که به عروسی می‌برند برای خوشی نیست، برای آبکشی است.🔹ن...

معنی صیانت میشه: حفظ کردن، محفوظ داشتن، مصون داشتن و...اینکه...

اشتباهات خانم‌ها در اولين ملاقات با آقايان*صحبت درموردنامزدس...

#سیاست_های_همسرداری گاهی همینطور که سرتان در موبایل و تبلت ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط