نقش آغوشت کشیدم، اتفاق افتاد عشق
نقش آغوشت کشیدم، اتفاق افتاد عشق
بوسه های داغ چیدم، اتفـاق افتاد عشق
هرچـه از زلف پریشانت پریشان تر شدم
چون به چشم تو رسیدم اتفاق افتاد عشق
شعر تصویر تـو را بـا قاب بـاورهای خود
در دل آئیـنـه دیـدم، اتفـاق افتـاد عشق
بـا اشـارت هـای ابـرویـت ، تمنّای دلـم
بـاغ فـردوس آفریدم، اتفـاق افتاد عشق
شهد لبهای عسل خیزی که می پرداختی
جان به لب آمدچشیدم اتفاق افتاد عشق
در ازل بـا آفــرینـش آشنــا کـردی مـرا
از نگاهت می چکیدم، اتفـاق افتاد عشق
گرچه عقلم گفت ازچشمت بپرهیزم، ولی
نقش آغوشت کشیدم ، اتفاق افتاد عشق
بوسه های داغ چیدم، اتفـاق افتاد عشق
هرچـه از زلف پریشانت پریشان تر شدم
چون به چشم تو رسیدم اتفاق افتاد عشق
شعر تصویر تـو را بـا قاب بـاورهای خود
در دل آئیـنـه دیـدم، اتفـاق افتـاد عشق
بـا اشـارت هـای ابـرویـت ، تمنّای دلـم
بـاغ فـردوس آفریدم، اتفـاق افتاد عشق
شهد لبهای عسل خیزی که می پرداختی
جان به لب آمدچشیدم اتفاق افتاد عشق
در ازل بـا آفــرینـش آشنــا کـردی مـرا
از نگاهت می چکیدم، اتفـاق افتاد عشق
گرچه عقلم گفت ازچشمت بپرهیزم، ولی
نقش آغوشت کشیدم ، اتفاق افتاد عشق
۵.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.