شب تاریک هوای سحرش رامیخواست
شب تاریک هوای سحرش رامیخواست
شهر انگار خسوف قمرش رامیخواست
گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده
حسن دوم زهرا پسرش را میخواست
حضرت عسکری از درد به خود میپیچد
زهر از سینۀ آقا جگرش را میخواست
#امام_حسن_عسکری
شهر انگار خسوف قمرش رامیخواست
گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده
حسن دوم زهرا پسرش را میخواست
حضرت عسکری از درد به خود میپیچد
زهر از سینۀ آقا جگرش را میخواست
#امام_حسن_عسکری
۶۲۹
۲۱ شهریور ۱۴۰۳