p

p⁶


=تصمیم گرفتم اونو مال خودم کنم پس
=یه پیشنهاد خوب دارم آقای پارک.
علامت بابای هانا : ¤
¤چه پیشنهادی ؟
=می تونین یه جای بدهیتون دخترتون به من بدین . نظرتون چیه؟
¤باشه می تونین ببرینش.
+بابا.چرا من ؟ انقد زجر کشیدم و کار کردم چرا من؟ من دخترتم .(از خداتم باشه🗿🚬)
¤ببخشید هانا .
=دیگه وقت رفتنه بیا بریم .
+نه
+از پله ها رفتم بالا و دویدم سمت اتاقم کوک هم پشت سرم بود و داشت دنبالم می کرد تا رسیدم به اتاقم درو قفل کردم . رفتم کنار پنجره دیدم ارتفاع زیاد نیست . پس پریدم اما پام دوباره پیچ خورد و نتونستم فرار کنم که بادیگاردای کوک اومدن و منو بردن توی ماشین.
+تو رو خدا منو ول کنین مگه من چیکار کردم پولو بهتون میدم .
=می تونی همین امشب بدی پرنسس کوچولو؟
+(گریه)
(پرش زمانی عمارت)
=ها....
=دیدم خوابه پس اسمشو کامل نگفتم و بیدارش نکردم . براید استایل بقلش کردم و بردم توی اتاق خودم . هنوز اتاقی براش آماده نکرده بودم پس به ته زنگ زدم .
÷چی شده کوک؟
=به خدمتکارا زنگ بزن بگو اتاق بقل منو برای یکی آماده کنن تمش هم مثل اتاق خودم باشه.
÷باشه تهیونگ ولی برای کی.
=بیا برات توضیح می دم .
=گوشی رو قطع کردم و نشستم بقل هانا روی تخت.
(فکرای بد بد نکنین به جاش 📿📿📿📿 دستتون بگیرین)
=محوش شده بودم که بیدار شد .
نویسنده یعنی خودم:گایز لطفا همایت کنین اگه همایت کنین برای پارتا شرط نمی زارم اما اگه نکنین مجبور می شم شرط بزارم.🗿📿🥲

#بی_تی_اس
#وانشات
#فیکشن
#فیکشن_بی_تی_اس
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#جین
#جیهوپ
#نامجون
#شوگا
#جیمین
#جونگکوک
#تهیونگ
#بلک پینک