آیدل قلب من

آیدل قلب من
پارت ۱

از زبان ا/ت:
سلام من ا/ت هستم ۲۳ سالمه و آیدل هستم و با تهیونگ عضو بی تی اس رابطه دارم ما خیلی همدیگه رو دوست داریم من عضو گروه پرتی گرلز(اسم من در آوردی) هستم که شامل من، لینا، آلیس، سانا و یوری هستش گروه ما و گروه بی تی اس از همه ی گروه ها معروف تره
امروز:
صبح با صدای آلیس که لیدر گروهمون بود بیدار شدم
آلیس: پاشید تنبل ها امروز تمرین رقص داریم
یوری: فقط ۵ دقیقه آلیس🥱
آلیس: یک ساعت پیش هم همینو گفتی
ا/ت: باشه بابا بیدار شدیم
دیگه همگی پاشدیم صبحانه خوردیم و لباس پوشیدیم رفتیم به سالن رقص داشتیم یک آهنگ جدید می‌دادیم بیرون و خیلی سرمون شلوغ بود مخصوصا من چون دنسر و رپر اصلی گروه بودم و آهنگمون هم دنسش سخت بود و رپ هم زیاد داشت تمرین هامون ۲ برابر شده و هر روز ۱۶ ساعت تمرین میکنیم، بعد ۲ ساعت تمرین مون تموم شد و برگشتیم خونه هرکی رفت پی یک کاری منم چون بیکار بودم تصمیم گرفتم به تهیونگ زنگ بزنم رفتم توی اتاقم و بهش زنگ زدم
تهیونگ: سلام خوشگل خانوم، چه عجب یادی از ما کردی
ا/ت: سلام عزیزم به خدا سرم شلوغه وگرنه اگه میتونستم هر روز میومدم پیشت
تهیونگ: میدونم عزیز دلم درکت میکنم، خب حالا آهنگ جدیدت رو کی میدی؟😉
ا/ت: به زودی ظبت میکنیم و میدیم بیرون
تهیونگ: مشتاق شنیدنشم
ا/ت: میگم تهیونگ...چرا اینقدر تورو با جنی عضو بلک پینک شیپ میکنن؟
تهیونگ: نمیدونم عزیزم، به این چیزا اهمیت نده توی قلب من فقط یک نفره و اونم تویی
ا/ت: تهیونگ خیلی فشار رومه و سرم شلوغه از اون طرفم که تورو با جنی شیپ میکنن دیگه کلا حالم خرابه
تهیونگ: من قربون اون زحمت کشیدن هات برم ماه من، اصلا به خبر ها اهمیت نده قلب من فقط مال تو بوده و هست و خواهد بود
ا/ت: باشه تهیونگ منم دیگه برم الان آلیس گیر میده
تهیونگ: برو خوشگلم مواظب خودت باش خداحافظ
ا/ت خداحافظ
گوشی رو قطع کردم و رفتم پیش بچه ها
(دوستان یک نکته این وسط بگم، هیچکس نمیدونه که ا/ت و تهیونگ باهم قرار میزارن و همه فکر میکنن تهیونگ با جنی قرار میزاره اما تهیونگ تایید نکرده)
سانا: شنیدین میگن تهیونگ بی تی اس با جنی بلک پینک قرار میذاره؟
لینا: آره منم شنیدم
ا/ت: اما فقط شایعه هست چون هنوز نه جنی و نه تهیونگ تایید نکردن
آلیس: اما مدرک های زیادی وجود داره که نشون میده باهمن
یوری: و میگن قراره به زودی ازدواج کنن
خیلی عصبی شده بودم دلم میخواست همونجا بزنم همه چیزو داغون کنم اما جلوی خودم رو گرفتم
ا/ت: وقتی خودشون تایید نکردن چرا باید بگیم قرار می‌زارن
لینا: نیازی به تأیید نیست وقتی مدرک ها نشون میدن دیگه چه نیازی هست اونا تایید کنن؟
اگه یکم دیگه اونجا میموندم مطمئن بودم دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم پس پاشدم
ا/ت: من میرم توی اتاقم
فرصت حرف زدن بهشون رو ندادم و سریع از اونجا در رفتم ولی صداشون رو پشت سرم می‌شنیدم
سانا: وا این چش بود؟
لینا: نمی‌دونم
رفتم توی اتاقم و درو بستم یک کیسه بوکس داشتم که هر وقت عصبی بودم اونو میزدم سریع دستکش هام رو پوشیدم و شروع کردم به مشت زدن خیلی کلافه بودم تهیونگ که می‌گفت اهمیت نده اما خیلی سخته یکیو دوست داشته باشی اما بقیه جلوت راجب قرار گذاشتنش با یکی دیگه صحبت کنن
همینطوری مشت میزدم مشت میزدم که یهو دیدم کیسه بوکسم پاره شد و همه ی محتویات داخلش ریخت بیرون(ا/ت جان اینقدر مشت زدی بدبخت جر خورد😂)
از زبان تهیونگ:
توی اتاقم نشسته بودم و توی گوشی مشغول بودم یهو دیدم جنی داره زنگ نمیزنه جواب دادم
تهیونگ: الو سلام
جنی: سلام، خبر هارو شنیدی؟
تهیونگ: آره
جنی: بهتره هرچه زودتر جلوگیری کنیم
تهیونگ: چطوری
جنی: نمیدونم، حالا فکر کنم بعد بهت خبر میدم فعلا
تهیونگ: فعلا

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

https://harfeto.timefriend.net/17592241092851لینک ناشناسم

لطفا فالو کنید صیصی ی منوووو🎀آیدیش👇https://wisgoon.com/jkjmt...

واقعا فکر کردید میرم؟ ها ها ها کور خوندید میمونم و ک*ن هیتر ...

بچه ها تصمیم دارم از ویسگون برم واقعا نمیدونم چه دشمنی ای در...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

فیک به من نگاه کن اسممو صدا کن p8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط