من که در تنگ برای تو تماشا دارم
من که در #تنگ برای تو #تماشا دارم
با چه رویی بنویسم #غم_دریا دارم؟
#دل پر از #شوق_رهایی ست، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟! #خاطره ی زخم فراموش شده
#لب اگر باز کنم با تو #سخن ها دارم
با دِلَت #حسرت_هم_صحبتی ام هست، ولی
#سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از #عمر نمانده است، ولی می خواهم
#خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
#فاضل_نظری
#عید
#نوروز
#ماهی_قرمز
با چه رویی بنویسم #غم_دریا دارم؟
#دل پر از #شوق_رهایی ست، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟! #خاطره ی زخم فراموش شده
#لب اگر باز کنم با تو #سخن ها دارم
با دِلَت #حسرت_هم_صحبتی ام هست، ولی
#سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از #عمر نمانده است، ولی می خواهم
#خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
#فاضل_نظری
#عید
#نوروز
#ماهی_قرمز
۱.۳k
۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.