تکپارتی نامجون
#تکپارتی_نامجون
ویو ا/ت
سلام من پارک ا/ت هستم و نامجون دوس پسرمه و من ۲۴ سالمه و خب میتونم بگم نامجون پسر خوبیه(عزیزم معلومه پسر خوبیه) و ما چند روزی هست باهم دعوا داریم و میدونم الان از سرکار بیاد بازم میخواد دعوا و شروع کنه، خلاصه منتظر بودم تا از از سرکار بیاد
(یک ساعت بعد نامجون از سرکار میاد)
+سلام
_علیک
+هنوز قهری؟
_نمیدونم ولم کن
+باش... چیزی میخوری برات بیارم؟
_اره
+چی؟
_هرچی اوردی
+باش
ویو ا/ت
یه جاجامیونگ براش درس کردم بردم پیشش تا بخوره(خود ا/ت هم میره بقلش میشینه)
+خوش مزه شده؟
_اره
+نمیخوای باهام دوست شی؟
_نه
+چرا خو
_خب دیگه
+یعنی ارزش داره بخواطر همچین چیز کوچیکی هم خودتو هم من و اذیت کنی؟
_.....
+نه خب بگو دیگه، الان من چند روزه داریم همینطوری دعوا میکنیم؟ الان دلت میاد باهام قهر کنی؟
_خفه شووووووو (با داد)
+چرا چرا اینطوری میکنی؟ یعنی دیگه دوسم نداری؟
_چرا کم نمیاری
+میخوام دوباره باهام باشییییی
_خب من نمیخواممممممممممممممممممممم
+خب چراااااااااااااا
_(یه سیلی میزنه به ا/ت)
+هع....! عوضی
_حالاهم گمشو برو تو اتاقتتتتتتت
+دوست ندارم برممممممم
_(از حرص چشماشو میبنده)
+اصن بگو ببینم چتهههههه چرا چند روزه اینطوری میکنییییییی؟(با بغض)
_(دوباره به ا/ت سیلی میزنه)
+بس کنننننننننن
_هیش هیش برو توی اتاقتتتت
+(میره و در و قفل میکنه و انقدر گریه میکنه تا پاره شه)
*چند دقیقه بعد*
_اَهههههههههه لعنت بهتتتتتتت چرا اینکارو کردمممممم، حتما از دستم خیلی ناراحت، واییییییییییی
+(درحال گریه کردن)
_ا/ت؟ ببخشید چاگیا من دست خودم نبود
+برو گمشووووو معلوم شد دیگه دوسم ندارییییییی
_ببخشید دیگه
+....
_ در و باز کن
+نمیخوام برو
_گفتم باز کننننننننن
+نمیخوامممممم
_در و میشکونم میام تو هاااااااا
+هیچ غلطی نمیتونی بکنییییی
_باش...(در و میشکونه و میره تو اتاق)
+عرررررر
_ببخشید بیب
+سمتم نیااااااااااا
_عه لوس نشو دیگه
+گفتم برو اونوررررر
_(لبای ا/ت و میبوسه)
+....
_حالا میبخشی؟
+الان مثلا فکر کردی خر شدم؟
_.....
+درست فکر کردیییییی(سر نامجون و میگیره و لباشو به لباش میچسبونه)
_اممممم
+من طاقت دوری تو رو ندارممممممم اخههههههه
_هوم
+دوست دارم
_منم همینطور(و کیس)
ببخشید اگه بد شد😔🤌🏻
ویو ا/ت
سلام من پارک ا/ت هستم و نامجون دوس پسرمه و من ۲۴ سالمه و خب میتونم بگم نامجون پسر خوبیه(عزیزم معلومه پسر خوبیه) و ما چند روزی هست باهم دعوا داریم و میدونم الان از سرکار بیاد بازم میخواد دعوا و شروع کنه، خلاصه منتظر بودم تا از از سرکار بیاد
(یک ساعت بعد نامجون از سرکار میاد)
+سلام
_علیک
+هنوز قهری؟
_نمیدونم ولم کن
+باش... چیزی میخوری برات بیارم؟
_اره
+چی؟
_هرچی اوردی
+باش
ویو ا/ت
یه جاجامیونگ براش درس کردم بردم پیشش تا بخوره(خود ا/ت هم میره بقلش میشینه)
+خوش مزه شده؟
_اره
+نمیخوای باهام دوست شی؟
_نه
+چرا خو
_خب دیگه
+یعنی ارزش داره بخواطر همچین چیز کوچیکی هم خودتو هم من و اذیت کنی؟
_.....
+نه خب بگو دیگه، الان من چند روزه داریم همینطوری دعوا میکنیم؟ الان دلت میاد باهام قهر کنی؟
_خفه شووووووو (با داد)
+چرا چرا اینطوری میکنی؟ یعنی دیگه دوسم نداری؟
_چرا کم نمیاری
+میخوام دوباره باهام باشییییی
_خب من نمیخواممممممممممممممممممممم
+خب چراااااااااااااا
_(یه سیلی میزنه به ا/ت)
+هع....! عوضی
_حالاهم گمشو برو تو اتاقتتتتتتت
+دوست ندارم برممممممم
_(از حرص چشماشو میبنده)
+اصن بگو ببینم چتهههههه چرا چند روزه اینطوری میکنییییییی؟(با بغض)
_(دوباره به ا/ت سیلی میزنه)
+بس کنننننننننن
_هیش هیش برو توی اتاقتتتت
+(میره و در و قفل میکنه و انقدر گریه میکنه تا پاره شه)
*چند دقیقه بعد*
_اَهههههههههه لعنت بهتتتتتتت چرا اینکارو کردمممممم، حتما از دستم خیلی ناراحت، واییییییییییی
+(درحال گریه کردن)
_ا/ت؟ ببخشید چاگیا من دست خودم نبود
+برو گمشووووو معلوم شد دیگه دوسم ندارییییییی
_ببخشید دیگه
+....
_ در و باز کن
+نمیخوام برو
_گفتم باز کننننننننن
+نمیخوامممممم
_در و میشکونم میام تو هاااااااا
+هیچ غلطی نمیتونی بکنییییی
_باش...(در و میشکونه و میره تو اتاق)
+عرررررر
_ببخشید بیب
+سمتم نیااااااااااا
_عه لوس نشو دیگه
+گفتم برو اونوررررر
_(لبای ا/ت و میبوسه)
+....
_حالا میبخشی؟
+الان مثلا فکر کردی خر شدم؟
_.....
+درست فکر کردیییییی(سر نامجون و میگیره و لباشو به لباش میچسبونه)
_اممممم
+من طاقت دوری تو رو ندارممممممم اخههههههه
_هوم
+دوست دارم
_منم همینطور(و کیس)
ببخشید اگه بد شد😔🤌🏻
۲۴.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.