پارت
پارت ۲۵
اسی:خوب خیالت راحت شد گوشیم هم گشتی دیگه چی رو میخوای بگردی ؟
کریس خفه شد و مثل بچه آدم نشست اسی یه پوزخند از روی خوش حالی زد .
بچه ها یعنی اما و کامیلا یه شربت آبلیمو درست کرده بودند
جولیا: توی این هوای سرد آخه شربت ابلیمو؟
جیمین: خوب شما دوست ندارید نخورید؟
اما:ببخشید هر وقت نظر خواستیم بپر وسط خاک انداز
جیمین:میشه دوباره تکرار کنید؟
کامیلا:گوشاتونم که خداروشکر مشکلم که داره؟
سوهو:میشه یه بار دعوا نکنید بابا بیاید با هم دوست باشیم نه دشمن
سارا: الان که دیدید که کی دعوا رو شروع کرد؟😏
چانیول:خب شما به بزرگی خودتون ببخشیدشون
بعد چان یواش پیش خودش گفت دیوونه هستن
اما:دیوونه خودتی بی ادب
چان:چطوری شنیدی؟
اسی:به سختی.اما گوشاش خیلی تیزه همه رو خوب میشنوع
خب نشستیم با هم شربت خوردیم که جانی پیشنهاد داد با هم جرئت و حقیقت بازی کنیم شما قبول کردیم
جانی:خوب کی بطری داره؟
اما رفت توی آشپزخونه بطری آبی که توی یخچال بود روی توی یه کاسه ریخت و آورد
جانی:از کی شروع کنیم؟
اسی:من شروع میکنم
بعد یه خنده شیطانی کرد😈
اسی:خوب خیالت راحت شد گوشیم هم گشتی دیگه چی رو میخوای بگردی ؟
کریس خفه شد و مثل بچه آدم نشست اسی یه پوزخند از روی خوش حالی زد .
بچه ها یعنی اما و کامیلا یه شربت آبلیمو درست کرده بودند
جولیا: توی این هوای سرد آخه شربت ابلیمو؟
جیمین: خوب شما دوست ندارید نخورید؟
اما:ببخشید هر وقت نظر خواستیم بپر وسط خاک انداز
جیمین:میشه دوباره تکرار کنید؟
کامیلا:گوشاتونم که خداروشکر مشکلم که داره؟
سوهو:میشه یه بار دعوا نکنید بابا بیاید با هم دوست باشیم نه دشمن
سارا: الان که دیدید که کی دعوا رو شروع کرد؟😏
چانیول:خب شما به بزرگی خودتون ببخشیدشون
بعد چان یواش پیش خودش گفت دیوونه هستن
اما:دیوونه خودتی بی ادب
چان:چطوری شنیدی؟
اسی:به سختی.اما گوشاش خیلی تیزه همه رو خوب میشنوع
خب نشستیم با هم شربت خوردیم که جانی پیشنهاد داد با هم جرئت و حقیقت بازی کنیم شما قبول کردیم
جانی:خوب کی بطری داره؟
اما رفت توی آشپزخونه بطری آبی که توی یخچال بود روی توی یه کاسه ریخت و آورد
جانی:از کی شروع کنیم؟
اسی:من شروع میکنم
بعد یه خنده شیطانی کرد😈
- ۳.۴k
- ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط