خاطراتشهدا

#خاطرات_شهدا
او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت می‌کند :

علیرضا لباس نو نمی‌پوشید ...
می‌گفت مگر رزمنده‌های ما لباس نو می‌پوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمی‌انداخت و می ‌گفت:
مگر شهدای‌ما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او می‌پرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
می‌گفت : جاروکشم ...

شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمی‌خورد و می‌گفت نمی‌دانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شب‌ها که می‌رفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می ‌دیدم عبا انداخته و دارد قرآن می‌خواند و گریه می‌ڪند....

#جستجوگر_نور
#شهید_تفحص #علیرضا_شهبازی
#بسیج #بسیجی
دیدگاه ها (۱)

زاکانی شمشیر رو از رو بسته 😂🔹 اطراف سفارت انگلیس نوشته:👌 "نن...

زهرا در آتش بودحیدر داشت می‌سوخت

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی سپه...

️هر کس ‌محب‌ فاطمه ‌شد‌قوم و ‌خویش ‌ماست...#فاطمیه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط