نمی رنجم اگر کاخ مرا ویرانه می خواهد

نمی رنجــم اگــر کاخ مرا ویرانــه می خواهد

که راه عشق آری طاقتی مردانه می خواهد

کمی  هم  لطف باید گاه گاهی مرد عاشق را

پرنده در قفس هم باشد آب و دانه می خواهد

چــه حسن ِ اتفاقی ! اشتراک ما پریشانـــی  است

که هم موی تو هم بغض من ، آری شانه می خواهد

تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست

تسلی  دادن  این  فاجعه  میخانه می خواهد

اگــر مقصود تو عشق است پس آرام باش ای دل

چه فرقی می کند می خواهدم او یا نمی خواهد
دیدگاه ها (۱)

قمارعشق شیرین است، اگرچه باز می‌بازم...!!!تو از آس دلت مغرور...

هرچه می خواهی بکن امّا مرا دیوانه نه!هرچه می خواهی بزن... مو...

اگـر این پَـنـجـره در سـینه یِ دیوار نـبـودو کـنـارَم ، قَـل...

ای عشق! تو که قصّه و افسانه نبودیدر چشم من این گونه غریبانه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط